

بدترین بازیهای سال ۲۰۱۸ تا کنون
سال ۲۰۱۸ تا بدین جای کار خود را به عنوان یکی از بهترین سالها برای بازیهای ویدیویی به ما ثابت کرده است. ما افتخار تجربه نامهای غول پیکری مانند God of War را داشتیم که با موفقیت، توانست یک فرنچایز قدیمی را در این نسل با بردی حیرت انگیز مواجه کند. ما همچنین افتخار تجربه بازیای شگفت انگیز با نام Celeste را داشتیم که به ما ثابت کرد بازیهای پلتفرمر نیز میتوانند یک داستان داشته باشند و همچنین تیمهای بسیار کوچک نیز توانایی انجام کارهای بسیار بزرگ را دارند. در این میان همچنین بازیهای فراوان دیگری نیز حضور داشتند که تجربهای شگفت انگیز را برایمان رغم زدند؛ بازیهایی مانند: Monster Hunter: World، Yakuza 6 و… با این وجود، قرار نیست که امروز درباره آن بازیها صحبت کنیم. امروز قرار است بحث آن دسته بازیهایی را وسط بکشیم که در انجام وظیفه خود شکست خوردند و لقب بدترین را برای خود کسب کردند؛ بازیهایی که نتوانستند نظرات ما را به خود جلب کرده و حتی بدتر، ما را به شدت ناامید کردند. برای این مقاله تصمیم گرفته شد تا بازیهای فراوانی که هر ساله ساخته میشوند و هیچ کس هم نام آنها را نشنیده در نظر گرفته نشوند و اکثر نامهای این لیست قطعاً پیش از این به گوش شما خوردهاند. این بازیها یا از طرف تیمهایی میآیند که قبلاً در گذشته دست به انجام کارهای قابل قبولی زدهاند و یا از طرف سری بازیهایی هستند که پیش از این نقدهای پسندیدهای را دریافت کردهاند. در سالی که تا بدین جای کار شاهد عرضه بازیهای خارق العادهای بودیم، بازیهایی که در ادامه مشاهده خواهید کرد، به هیچ وجه لیاقت حضور در این سال پر برکت را ندارند. این شما و این هم لیست بدترین بازیهای سال ۲۰۱۸ (تا بدین جای کار). با نوین اسپات همراه باشید.
بازی The Inpatient
زمانی که یک استودیوی بازی سازی با موفقیت دست به ساخت یک بازی قدرتمند میزند که بین گیمرها مشهور میشود، اغلب به طور خودکار انتظارات را برای پروژه بعدی خود بالا خواهد برد. شاید در برخی موارد این انتظارات کمی ناعادلانه به نظر برسند، ولی در برخی موارد نمیشود انتظاری جز این داشت. بازیکنان تبدیل به طرفدار کارهای آن استودیو میشوند و انتظار دارند که توسعه دهنده مورد علاقشان، دست به انتشار بازیهای بزرگی در آینده بزند و سطح توقعات آنها را حفظ کند. این موضوع دقیقاً اتفاقی است که برای استودیوی بازی سازی Supermassive Games رخ داد که از ناکجا آباد با عنوان مشهور و جنجالیاش یعنی بازی Until Dawn خود را به عنوان یک استودیوی توسعه دهنده بزرگ به همگان معرفی کرد. پس از اینکه این استودیو این عنوان مشهورش را با یک دنباله برای دستگاه واقعیت مجازی VR تحت عنوان Until Dawn: Rush of Blood ادامه داد، به نظر میرسید که یک استودیوی آینده دار بزرگ سر از خاک بیرون آورده است. با این وجود Supermassive Games به سرعت به درون خاک بازگشت. بازی بعدی این استودیو Hidden Agenda نام داشت که در سال ۲۰۱۷ منتشر شد و تحت عنوان یک پدیده عجیب و نافرم در شکل و ژانر مذکورش نام گرفت. در اوایل سال ۲۰۱۸ نیز این استودیوی یک بازی نافرم دیگر تحت عنوان The Inpatient را به انتشار رساند. بازی The Inpatient نیز همانند ساخته قبلی استودیو برای دستگاه واقعیت مجازی VR منتشر شده است و اتفاقات آن پس از جریانات بازی Until Dawn رخ میدهد که از محیط و فضای تیمارستان در بازی اول استفاده کرده تا داستان اتفاقاتی که چند دهه قبل رخ داده را بازگو کند. این بازی از سیستم روایت شاخهای که در Until Dawn نیز حضور داشت بهره میبرد، ولی در روایت یک داستان جذاب باز میماند. همچنین از دیگر مشکلات بازی میتوان به نبود ترس و وحشتی که از بازی اول یک عنوان خاص ساخته بود اشاره کرد و در عوض شاهد بازیهای ذهنی و موقعیتهای ترسناک روان شناختی در جریان بازی هستیم. بازی The Inpatient نا امید کننده واقع شد و متاسفانه برای Supermassive Games از مهرههای قدرتمندی برای آغاز سال ۲۰۱۸ نبود و به راحتی یکی از بدترین بازیهای سال میباشد.
بازی Bravo Team
بازی Bravo Team چهارمین بازی واقعیت مجازی ساخته شده توسط استودیوی بازی سازی Supermassive Games بود که بدترین ساخته استودیو تا به حال بوده و مدتی پس از عناوینی که پیشتر درباره آنها بحث کردیم یعنی بازیهای Until Dawn: Rush of Blood و The Inpatient منتشر شد. بازی مذکور از همه نظر یک شکست برای این استودیو به حساب میآید که علاوه بر گیج کردن مخاطب، سعی در تمرکز بر روی بخش داستانی سرایی خود نیز داشت. بر عکس Until Dawn: Rush of Blood و The Inpatient، بازی Bravo Team یک اسلحه در دستان شما قرار داده و شما را درون دنیایی پرت میکند که حس یک فیم اکشن را به بازیکن القا میکند. به در هر لحظه تغییر سبک داده و از یک بازی داستان محور به یک بازی اکشن تبدیل میشود. آیا Bravo Team موفق شده تا Supermassive Games را به دوران اوج و عظمت خود برگرداند؟ مطمئناً جواب خیر میباشد. بازی Bravo Team بدترین عنوانی است که در سبک تیراندازی برای واقعیت مجازی VR منتشر شده که از دوربین بسیار ضعیفی بهره میبرد که برای هر بازی واقعیت مجازی ای میتواند یک مشکل بسیار بزرگ محسوب شود و بازی مذکور را به سرعت نابود کند. علاوه بر این، بازی انتخابات اندک و بسیار نا امید کنندهای در بخش اسلحهها داشته و تعداد فراوانی از باگها و مشکلات فنی. وب سایت Eurogamer از این بازی تحت عنوان: «یک بازی تیراندازی به شدت افتضاح برای VR از تیمی که میتوانست بهتر از اینها را به نمایش بگذارد» یاد کرد؛ با این وجود خارج از نام Until Dawn که بر روی این استودیو باقی مانده است، شاید Supermassive Games هرگز نتواند بهتر از اینها را به نمایش بگذارد.
بازی Fear Effect Sedna
ریشه سری بازیهای Fear Effect را میتوان تا اولین کنسول پلی استیشن نیز ردیابی کرد که در آن، هانا و گروهش آغازگر Fear Effect و Fear Effect 2: Retro Helix بودند. این بازیها شدیداً از استایل سری بازیهای اولیه Resident Evil الهام گرفته بودند. عناوینی اکشن و ترسناک که از حل معماها نیز در گیم پلی خود پشتیبانی میکردند. هر دو بازی در زمان خود موفق شده بودند تا نقدهای مثبتی را از طرف منتقدان دریافت کنند. حال بیایید کمی به جلو حرکت کرده و به سال ۲۰۱۸ برسیم؛ جایی که ما یک عنوان Fear Effect کاملاً متفاوت را در دامانمان پیدا میکنیم؛ عنوانی که اصلاً قدرت و جذبه نسخههای کلاسیک را ندارد و به بدترین حالت ممکن دنبال کننده نسخه قبلی میباشد. بازی Fear Effect Sedna تقریباً تمام چیزهایی که شما درباره سری Fear Effect میدانید را به کار برده و به بدترین شکل ممکن همه را از پنجره به بیرون پرتاب میکند. استایل آشنای گیم پلی بازی که در حالت سه بعدی بازی که از دید زاویه دید سوم شخص روایت میشد به طور کلی از میان رفته و به جای آن Fear Effect Sedna تلاش کرده که تبدیل به عنوانی دو بعدی در سبک استراتژیک مخفی کارانه شود و متاسفانه آنچنان در کار خود موفق نبوده است. علاوه بر تغییر شیوه بازی، Fear Effect Sedna در بخش داستان سرایی نیز مشکلات فراوانی را تحمل کرده و به بدترین شیوه ممکن روایتی را تعریف میکند که در پایان علاوه بر بیمغز بودن، گیج کننده باقی میماند. استودیویی که دست به تولید این بازی زده است یعنی Sushee همچنین در حال کار بر روی یک ورژن بازسازی شده از بازی اول این سری تحت عنوان Fear Effect Reinvented میباشد؛ امیدواریم که در توسعه بازی مذکور دست به انجام ریزی کاری و خلاقیتهایشان در Fear Effect Sedna نزنند.
بازی Metal Gear Survive
تصور کنید که یک بازی بزرگ که برنده جوایز مختلفی شده نیز در دستانتان دارید. چگونه از این موقعیت سوء استفاده میکنید و این موفقیت را تبدیل به پروژه های قدرتمند دیگری میکنید؟ به عنوان مثال میتوانید از انجین گرافیکی بازی قبلی بهره برده و تجربههای بهتری را به وجود بیاورید؛ در وحله بعدی نیز میتوانید کارگردان بازی قبلی را اخراج کنید! در ادامه نیز میتوانید روح داستان سرایی نسخه قبلی را به طور کلی کشته و در بدترین حالت ممکن، زامبیهای گوشت خوار را بدون هیچ دلیلی وارد بازی خود کنید. در پایان نیز میتوانید المانهای ترس و بقا را به ضعیفترین و بدترین شکل ممکن به گیم پلی بازی خود تزریق کنید و دست بازیکن را برای یک تجربه لذت بخش که میتوانست خیلی بهتر از اینها باشد، به طور کلی ببندید. خب تا اینجای کار متوجه شدهاید که تمامی این ایدهها خیلی درست و صحیح به نظر نمیرسند؛ به هر حال چه بخواهیم و چه نه، اینها ایدههایی هستند که توسط کمپانی Konami در بازی Metal Gear Survive به کار رفتهاند. قطعاً شما خیلی بهتر درباره داستانهای رخ داده میان کونامی و Hideo Kojima اطلاع دارید؛ همچنین قطعاً درباره ستایشها و تمجیدهایی که از بازی Metal Gear Solid V: The Phantom Pain توسط سراسر دنیا به عمل آمد نیز اطلاعاتی دارید. با این وجود کمپانی کونامی اخیراً دست به عرضه جدیدترین نسخه از سری بازیهای Metal Gear زده که بدترین دنباله ممکن برای یک فرنچایز فوق العاده به حساب میآید. عنوانی که تنها وجود دارد تا شیره انجین بازی سازی Fox Engine و البته نام Metal Gear را تا حد ممکن بدوشد. این بازی موفق شده تا تمامی چیزهایی که در The Phantom Pain به عنوان پدیدهای سرگرم کننده شناخته میشد را نابود کند و در این بین دست به معرفی چیزهایی بزند که در حال حاضر در صنعت بازی بیش از اندازه وجود دارد: زامبیها و پرداختهای درون برنامهای. بازی Metal Gear Survive بدون شک بدترین نسخه در کل این فرنچایز به حساب میآید و واقعاً نمیخواستیم که اینطور باشد.
بازی The Seven Deadly Sins: Knights of Britannia
اینطور که به نظر میرسد انیمههای ژاپنی توانایایی بسیار خوبی در تبدیل شدن به یک بازی ویدیویی قابل قبول را دارند؛ حداقل از نظر گرافیک و صداپیشگی. هر چی که باشد، با انیمیشنهای دو بعدی طرف هستیم و به همین منظور، توسعه دهندگان نیازی ندارند تا نگران انیمیشنهای پیچیده سه بعدی باشند و تاثیر آنها بر روی سخت افزارهای مختلف را تست کنند. نتیجهای که از محصول نهایی به وجود میآید، چیزی مانند یک کارتون قابل بازی میباشد و این محصول برای طرفداران انیمه نیز بسیار قابل قبول میباشد. بازی The Seven Deadly Sins: Knights of Britannia میتوانست همچین پدیده برای انیمه مشهور The Seven Deadly Sins باشد؛ با این حال متاسفانه تیم بازی سازی Natsume که اکثر بازیهایشان مانند Harvest Moon آنچنان محصولات بدی نیستند، موفق نشد که این مسیر ساده را به درستی بپیماید و نتیجه نهایی یکی از بدترین بازیهای انیمهای امسال از آب درآمد. شخصیتها و دنیای بازی Knights of Britannia به صورت سه بعدی پردازش شدهاند که بدین معنی است که زمان بیشتری برای طراحی آنها صرف شده است. این زمان اضافه را میشد در راه توسعه بهتر گیم پلی صرف کرد که در نهایت بسیار ساده و کسالت آور از آب در آمده است. این تنها مشکل اصلی بازی نیست و شخصیتهای بازی زمانی که به ادای کلمات میپردازند، نمیتوان شاهد همخوانی صحبتها با حرکت لبها بود. این مشکلات به طور کلی لذت تجربه یک بازی انیمهای را نابود کرده و یکی از بدترین تجربههای سال را برای گیمرها به ارمغان آورده است. وب سایت DualShockers که دست به نقد بازی زد، اعلام کرد که این عنوان همانند یکی از ساختههای پلی استیشن ۲ میباشد؛ با این حال برای پلی استیشن ۴ در سال ۲۰۱۸ عرضه شده است و به هیچ وجه نیز عنوان خوبی نمیباشد.
بازی The Secret of Mana remake
چندین سال پیش در اوایل دهه نود میلادی، زمانی که هنوز کمپانیهای Square و Enix با هم ترکیب نشده بودند، یک عنوان نقش آفرینی با ایدهها و نظریههای کاملاً نو و اورجینال وارد میدان بازیها شد که قصد داشت تا بخشی از سری Final Fantasy باشد، با این حال خود به تنهایی دست به توسعه یک سری کاملاً جدید زد. بله درست است، داریم درباره Secret of Mana صحبت میکنیم؛ عنوانی که از قرار دادن مکانیکهای مبارزات نوبتی در سری Final Fantasy خودداری کرده و در عوض مبارزات اکشن را درون گیم پلی خود جا داد که اغلب به عنوان یکی از بهترین بازیهای نقش آفرینی دو بعدی تاریخ شناخته میشود. حال میرسیم به سال ۲۰۱۸ و بازسازی ضعیفی که از این بازی مهم صورت گرفت و یکی از بدترین بازسازیهای امسال محسوب میشود. اگر از نظر گرافیکی حساب کنیم، این بازسازی آنچنان فراتر از سبک گرافیکی بازی اورجینال پیش نرفته و هیچ نوآوری مدرنی در آن به چشم نمیخورد. وب سایت Polygon اشاره کرد که سازندگان، استایل هنری ۱۶ بیتی بازی را برای پلتفرمهای نسل جدید اصلاح کردند که این موضوع بدین معنی میباشد که هیچگونه نوآوری مدرنی در این بازسازی صورت نگرفته و باری دیگر شاهد یکی از بدترین بازسازیهای امسال در این بازی میباشیم. همچنین یک سری رابط کاربری بیخاصیت در این بازسازی حضور دارند که در نسخه اصلی نبودند و به شکلی جای خود را در بازی باز کردهاند که همچنین باعث به وجود آمدن مشکلاتی شدهاند. همه این تغییرات را که در کنار هم قرار دهیم، The Secret of Manaی جدید، نسخه اصلی در بدترین فرم و شکل خود میباشد و به همین دلیل این بازی بازسازی شده را در لیست بدترین بازیهای سالمان جا میدهیم.
بازی Little Witch Academia: Chamber of Time
یکی دیگر از بدترین بازیهای امسال که از یک انیمه اقتباس شده است. البته در این مورد، Little Witch Academia: Chamber of Time سعی خود را کرده تا مقداری کارهای شگفت انگیز در این اقتباس انجام دهد. داستان بازی به خودی خود دوست داشتنی است: دختری که متوجه میشود آخرین روز مدرسه جادوگریاش را بارها و بارها تکرار میکند و هدف اصلی بازی نیز حول محور وی میچرخد که سعی در شکستن این طلسم دارد. همچنین گرافیک هنری بازی نیز بسیار زیبا و چشم نواز است و ارجاعاتی به انیمهای که از آن اقتباس شده است دارد. جدا از موارد نام برده شده، هر چیز دیگری که در بازی وجود دارد بیخاصیت باقی مانده است. بازی در بخش گیم پلی نمیتواند تکلیف خود را به درستی روشن کند که میخواهد یک بازی ماموریت محور ماجراجویی باشد و یا عنوانی نقش آفرینی دانجم کراولر و بر اساس نظرات وب سایت Destructoid، هر دوی این حالتها در این بازی فاجعه میباشند. بدون شک فعالیتهای فراوانی در جریان بازی برای انجام دادن وجود دارد، زیرا ماموریتهای فرعی فراوانی در نقاط مختلف بازی ریخته شدهاند؛ با این حال حقیقت تلخ این است که هیچ یک از آنها سرگرم کننده نیستند. سفر در دنیا بازی به شدت تکراری است و زمانی هم که بلاخره قابلیت سفر سریع را باز میکنید، بازی از شما درخواست پول درون بازی برای آزاد سازی نقاط سفر و ذخیره سازی بازی را میکند. به صورت ساده میتوان گفت که در این بازی سختی فراوان بوده و سرگرمی کم. برای عنوانی که بسیار زیبا و جادویی به نظر میرسد، بازی Little Witch Academia: Chamber of Time بسیار نا امید کننده است.
بازی Crisis on the Planet of the Apes VR
فیلمهای جدید سری Planet of the Apes عناوین بسیار زیبا و قابل قبولی میباشند و اگر از طرفداران فیلمهای مذکور باشید، حتماً رد کردن موقعیت تجربه یک بازی واقعیت مجازی که شما را در دنیای دیوانه وار فیلم رها میکند، بسیار سخت خواهد بود. شیوه هم که این بازی بتواند داستان سرایی کند نیز حتماً به نوبه خود جالب خواهد بود. ولی اینجا در لیست بدترین بازیهای سال است که باید اخبار بد را به شما اعلام کنیم: بازی Crisis on the Planet of the Apes VR ورژن سینمایی فیلم کلاسیک سیاره میمونها محصول سال ۱۹۶۸ میباشد! همچنین در این شاهکار ما در دنیایی پر از میمونهای هوشمند احاطه شدهایم و به جای تجربه بازی در نقش یک انسان، باید در نقش یکی از همین میمونها بازی کنیم که با وجود کنترل افتضاح بازی، حس خیلی خوبی به گیمر دست نخواهد داد. شما بازی را در نقش میمونی آغاز میکنید که سعی در فرار از جایی که در آن زندانی شده است دارد. اینطور که به نظر میرسد، شما باید بسیار باهوش باشید، ولی بر اساس گفتههای وب سایت IGN اگر یک فردی شما را در حال تقلا برای برداشتن یک وسیله و حرکت به سوی جلو ببیند، بدون کوچکترین فکری شما را به مانند یک میمون احمق میپندارد که از قضای روزگار تحت تاثیر چیزی نیز میباشد! این مشکلات به خاطر کنترل بسیار بدی میباشند که درون بازی قرار داده شدهاند؛ مشکلی که به نظر میرسد جای بزرگی در بازیهای واقعیت مجازی لیستمان دارد. احساس کنترل نکردن درست شخصیت بازی به سرعت میتواند بازیکنان را نسبت به آن عنوان سرد کند و این دقیقاً اتفاقی است که برای بازی Crisis on the Planet of the Apes VR رخ داد. بازی حتی پس از آغازش نیز قابل توجه نبود و نمیتواند عنوانی حتی متوسط را برای VR به نمایش بگذارد و عنوانی است که به هیچ وجه نباید توسط انسانها تجربه شود!
بازی Dynasty Warriors 9
اگر با سری بازیهای Dynasty Warriors آشنا باشید، میدانید که این فرنچایز به طرز عجیبی طول و عرض دارد. نه عدد نسخه اصلی به همراه تعداد بیشماری نسخه فرعی چیزهایی هستند که از این سری به یادگار ماندهاند. با این حال نهمین نسخه رسمی از این فرنچایز به عنوان اولین نسخه نیز شناخته میشود که دست به انجام نوآوریهای جدیدی میزند. این بازی همانند سایر نسخههای سری از روند «به اینجا برو و این افراد را بکش» به خوبی پیروی کرده و در این بین نیز دنیای بازی را باز طراحی کرده تا بازیکنان در آن به گشت و گذار بپردازند. متاسفانه این بزرگی به هیچ وجه باعث بهتر شدن تجربه بازی نشده است. بازی Dynasty Warriors 9 به مانند قبل بازیکنان را بر روی یک مسیر مستقیم و ساده برای تجربه بازی قرار نمیدهد، ولی دنیای بزرگی هم که برای بازی طراحی شده است، آنچنان چیز خاصی به بازی اضافه نکرده است. بازی با فعالیتهای سرگرم کننده پر نشده است و هیچگونه دلیل منطقیای برای بازیکنان که در دنیای بازی گشت و گذار کنند وجود ندارد. درست است که میتوانید خارج از مسیر اصلی رفته و برای ساخت و ساز وسایل مورد نیاز را جمع آوری کنید، ولی بر اساس گفتار وب سایت IGN، شما میتوانید تمامی بازی را بدون حتی دست زدن به سیستم ساخت و ساز به پایان برسانید؛ البته جدا از ساختن آیتمهای جان بخش برای شخصیت. پس با این نکات، دقیقاً هدف جهان آزاد بودن بازی چیست؟ هیچ دلیل مشخصی وجود نداشته و این موضوع از بازی Dynasty Warriors 9 علاوه بر یکی از بدترین بازیهای سال، یک Dynasty Warriors معمولی، تنها عنوانی خسته کنندهتر ساخته است.
بازی Scribblenauts Showdown
اولین نسخه از سری Scribblenauts برای کنسول دستی Nintendo DS در سال ۲۰۰۹ منتشر شد. از آن زمان تا به حال ما شاهد عرضه پنج نسخه دیگر از این فرنچایز بودیم که عنوانی که امروز در لیست بدترین بازیهای سالمان قرار دارد جدیدترین نسخه در این فرنچایز میباشد: Scribblenauts Showdown. اولین بازی سری به همراه چهار عنوانی که آن را دنبال کرده بودند، موفق به دریافت نقدهای مثبتی شده بودند؛ پس چه بلایی دقیقاً میتواند بر سر Scribblenauts Showdown بیاید؟ هیچ ارزشی ندارد که بازی Scribblenauts Showdown پس از پنج سال از آخرین نسخه سری توسعه یافته و به جای استودیوی ۵th Cell که تمامی نسخههای قبلی را ساخته بود، توسط استودیوی Shiver Entertainment ساخته شده است. بازی به طور کلی عنوانی جدید و متفاوت نسبت به سایر نسخهها میباشد. Scribblenauts Showdown تمامی ویژگیهای سرگرم کننده نسخههای قبلی را با سیستم بازیهای گروهیای جایگزین کرده که همه آنها تنها شامل کلیک کردن و تکان دادن سریع چیزها میشوند. این موضوع برای افرادی که از طرفداران پروپاقرض نسخههای قبلی بودند و در آنها سرگرمیهایی پیدا میکردند میتواند بدترین خبر باشد و بازی Scribblenauts Showdown نیز یکی از بدترین دنبالههای امسال به حساب میآید. امیدواریم که Scribblenauts بعدی به ریشههایش برگردد؛ تا آن موقع، Scribblenauts Showdown نقطه ضعفی برای سری محسوب میشود.
بازی Shaq Fu: A Legend Reborn
اولین بازی سری Shaq Fu به طور کلی به عنوان یک بازی بد شناخته میشود و در زمان عرضه نیز با نقدهای بسیار متوسط و ضعیفی رو به رو شد که دم از یک عنوان بد میزد. وب سایت GamePro در رابطه با آن بازی اعلام کرده بود که: «شخص شکیل اونیل توانسته تا نام خود را به خوبی تبدیل به یک بازی کند و بزرگ جلوه کند»، در حینی که یک سایت دیگر اعلام کرده که Shaq Fu دارای نقاط قوتی مانند بخش داستانی میباشد، ولی از تکنیک درستی برخوردار نیست. نقدها توسط کسانی نوشته میشوند که بازی را تجربه کردهاند، پس شاید زیاد غافلگیرکننده نباشد که نظرات در رابطه با بازی اول سری Shaq Fu کمی متفاوت باشد. با این وجود دومین قسمت از این سری به تازگی منتشر شده است و درباره یک چیز میتوانیم با اطمینان نظر بدهیم، تمامی نظرات درباره این بازی مشترک میباشند و آن نیز چیزی نیست جز: این بازی یکی از بدترین ساختههای موجود در سالهای اخیر میباشد. سیستم مبارزات در بازی Shaq Fu: A Legend Reborn بسیار خسته کننده است، داستان بازی به هیچ وجه با عقل جور در نمیآید و بازی در مجموع از نبود مودهای مختلف مانند چند نفره رنج میبرد. وب سایت Destructoid از این بازی به عنوان یک جوک نوستالژیک که با گذر زمان بیمزه شده است یاد کرده است و وب سایت Eurogamer Italy نیز گفته که بازی به هیچ وجه توانایی تاثیر گذاری را نداشته و به واسطه مکانیکهای تکراری و نبود عمق، از بدترین بازیهای سال میباشد. این نظرات سخنان بسیار درست و قابل قبولی برای عنوانی میباشند که طرفداران انتظار داشتند تا به Shaq یک بازی مبارزهای خوب که لیاقتش را دارد بدهد. همین طرفداران بودند که به کمپین مستقل این بازی حدود ۴۶۰ هزار دلار مبلق کمک کردند تا جریان ساخت بازی از سرگرفته شود و چیزی هم که در پایان موفق به دریافت آن شدند، یک عنوان مرده و بیخاصیت میباشد.
بازی Earthfall
این روزها گویا شاهد تعداد زیادی از بازیهای بیخاصیت ترسناک قلابی زامبی محور هستیم و هر روزه نیز به بعداد آنها افزوده میشود. از بازیهای متفاوتترین مانند فرنچایز The Walking Dead گرفته تا بازیهای ترس و بقا و اکشنتری مانند State of Decay، Dead Rising، Dying Light، DayZ و فراتر از آن. و این عناوین نام برده شده حتی نمیتوانند به سر و گردن مود محبوب زامبی که سالهاست در بازیهای Call of Duty جولان میدهد برسند. با تمام این شرایط، اینطور به نظر میرسد که کم کم داریم به مرز چیره شدن زامبیها به صنعت بازی میرسیم (اگر هنوز به آن جا نرسیده باشیم). پیش از این در این لیست شاهد یکی از این بازیهای ناقص بودیم و اینبار نیز با یک بازی زامبی محور دیگر در خدمتتان هستیم: Earthfall. بازی Earthfall قصد دارد تا یک چرخش و نوآوری عظیم بر سیستم آنلاین و چند نفره بازی State of Decay داشته باشد و با ایجاد تغییر در فرمول بازی مذکور، خود را به عنوان اثری اورجینال به گیمرها معرفی کند؛ ولی در این عنوان به جای اینکه در مقابل زامبیهای گوشت خوار دست به ساخت و پرداخت به سیستمهای دفاعی و مقابله با آنها بزنید، اینبار باید در مقابل موجودات فضایی غارتگر به مبارزه پرداخته و در مسیرتان از اسلحههایی با تکنولوژی آینده گرایانه بپردازید. این سیستم به اندازه کافی متفاوت میباشد که انقلابی در زمینه بازیهای زامبی محور مدرن ایجاد کند؛ حداقل میدانیم که هدف سازندگان همین بوده است. شاید همه چیز بر روی کاغذ قشنگ و بینقص به نظر برسد، با این حال Earthfall بر خلاف تمام انتظارات، اصلاً عنوانی نیست که فکر میکنید و نتیجه کار بسیار بدتر از آن چیزی که باید باشد در آمده است. بر اساس گفتههای مجله Game Informer تمام اسلحههای درون بازی غیر طبیعی به نظر رسیده و نمیتوانند آن حس لذت بخش را به بازیکن القا کنند. وب سایت The Sixth Axis درباره اجرای بازی بر روی کنسول توضیح داده و گفته که مخصوصاً بر روی پلی استیشن ۴، شما باید با مشکلی بزرگ به نام نرخ فریم دست و پنجه نرم کنید که برای بالا ماندن دشواریهای زیادی را متحمل میشود. همچنین وب سایت PlayStation Universe نیز اعلام کرده که بازی Earthfall حس تقلیدی ضعیف از یک بازی بزرگ را به شما دست خواهد داد. اکثر نمراتی که توسط وب سایتها و منابع مختلف به این بازی داده شد چیزی حدود ۲٫۵ از ۱۰ میباشند که به هیچ وجه مکان خوبی برای یک بازی ویدیوی جهت وجود داشتن نمیباشد. شما نیز بهتر است بیخیال تجربه این عنوان بشوید، زیرا با یکی از بدترین بازیهای ساخته شده در سال ۲۰۱۸ مواجه خواهید شد.
دیدگاه کاربران
2 دیدگاهمهمترینشونو نگفتین.
Fallout 76
سلام،
بله درست میفرمایید Fallout 76 هم یکی از بدترین بازی های سال ۲۰۱۸ هست اما مقاله در زمانی نوشته شده که بازی Fallout 76 منتشر نشده بود و اختصاص داره به بدترین بازی های منتشر شده تا قبل از ماه مرداد
پاسخی بگذارید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *