میتوان به جرئت گفت که تقریباً تمام گیمر ها حداقل یکی از نسخههای این شاهکار جهان باز را تجربه کردهاند. GTA یکی از شناخته شده ترین و محبوبترین فرنچایز ها در صنعت بازیهای ویدیویی است. این مجموعه همچنین یکی از قدیمیترین و پر سابقه ترین فرنچایز های این صنعت هم محسوب میشود چرا که نسخهی اول آن در سال ۱۹۹۷ منتشر شد. GTA از همان ابتدا بحث و جدلهای زیادی به پا کرد و بسیاری این مجموعه را مورد سرزنش قرار دادند چرا که عقیده داشتند GTA تأثیرات منفی بر روی جامعه خواهد گذاشت. البته با وجود تمام این مشکلات و سختیها نمیتوان انکار کرد که فروش این مجموعه به طرزی باور نکردنی بالا بوده و سودی که این بازی نصیب سازندگانش کرده است غیر قابل تصور است. تا کنون نسخهی پنجم بازی موفق شده است به میزان فروش فوق العادهی بیش از ۱۰۰ میلیون واحد دست یابد که واقعا رقمی باورنکردنی و شگفت انگیز است. در ادامهی مطلب با سایت نوین اسپات همراه باشید.
اگر شما هم یکی از نسخههای GTA را تجربه کرده باشید مطمئناً خاطرات زیادی با آن دارید. این خاطرات میتواند شامل یک مأموریت خاص، یک مأموریت جانبی، امتحان کردن یک خودرو برای اولین بار یا حتی به وجود آوردن آشوب در شهر باشد. تمام این موارد یک حس نوستالژی عجیب و غریبی به همراه دارند که به احتمال زیاد شما هم این حس را درک کردهاید. همین حس است که باعث میشود مخاطب بخواهد دوباره به سراغ یک بازی قدیمی برود و خاطراتش را دوباره و دوباره زنده کند. در این مقاله قصد داریم بهترین و به یاد ماندنیترین صحنههای مجموعهی GTA (از نسخهی اول تا پنجم بازی) را مرور کنیم و به همراه شما به تجدید خاطرات شیرینی که با این مجموعه داشتهایم بپردازیم. پس صفحه را ترک نکنید و به خواندن ادامه دهید.
۱۰- دزدیدن اولین ماشین (GTA)
در نسخهی اول GTA کارهای بسیار زیادی وجود داشت که انجام دادن آنها برای بار اول، حس متفاوتی را در شما ایجاد میکرد. شاید در نسخههای بعدی آن قدر این کارها را انجام داده باشید که برایتان عادی شده باشد. مثلاً در نسخهی پنجم، دزدیدن ماشین و استفاده از آن کاملاً برایتان یک امر عادی است و از انجامش به هیچ وجه هیجان زده نخواهید شد. اما قبل از GTA مخاطبان در هیچ بازی دیگری این گونه چیزها را ندیده بودند و برایشان نا آشنا بود.
اولین باری که شما به تلفن خود جواب میدهید تا زندگی کاریتان را به عنوان یک خلاف کار آغاز کنید، اولین باری که متوجه میشوید که در بازی یک شهر کامل زیر پایتان است و میتوانید در آن آزادانه به گشت و گذار بپردازید، اولین پیامی که روی پیجر شما قرار میگیرد و به شما موقعیت یک خودروی نایاب را اعلام میکند. همهی این موارد برای بار نخست برای مخاطبان چیزهای جدید و جالبی بودند و مطمئناً این لحظات در ذهن کسانی که نسخهی اول را تجربه کردهاند، لحظاتی نوستالژیک هستند.
اما یک کار خلاف در مجموعه GTA وجود دارد که میتوان گفت به نوعی تبدیل به نماد این مجموعه شده است در تمام نسخهها وجود دارد: دزدیدن ماشین. این مکانیک بازی به شما اجازه میدهد که به محدودهی وسیعی از خودرویهای موجود در بازی دسترسی داشته باشید. هر گاه که میخواهید به مکان خاصی بروید به راحتی میتوانید وارد خیابان شوید. جلوی ماشین مورد نظرتان را بگیرید، راننده را از ماشین پیاده کنید و ماشین را بدزدید. به همین سادگی.
همین موضوع ساده در نسخههای اول بازی لذت بسیار زیادی را به مخاطب منتقل میکرد. لذت خاصی که با دیدن یک ماشین مدل بالا در وجود شما ایجاد میشد و لذتی که با ترک صحنهی جرم تجربه میکردید وصف نا پذیر بود. البته در نسخههای اولیه بازی، گرافیک پایین و کارتونی آن شاید در شما حس جرم خاصی را ایجاد نمیکرد اما با رسیدن گرافیک بازی در حد GTA V شاید دیگر نتوان این حرف را زد.
۹- Grand Theft Auto) GOURANGA)
Gouranga عبارت معروفی است که جنبش Hare Krishna از آن استفاده میکردند. هدف این گروه در واقع برقراری صلح بود و این شعار، راهی برای تشویق مردم به سمت خوشحالی محسوب میشد. اگر شما در Liberty City یک گروه از راهبان Hare Krishna را با ماشین زیر میگرفتید پیام Gouranga به شما نمایش داده میشد. درست از که فضای خلاف کاری و انجام هر کاری که دوست دارید در واقع یکی از ویژگیهای اصلی در مجموعهی GTA است و این مجموعه به طور کلی از جمله تحریک کننده ترین بازیهای در بین تمام بازیهای ویدیویی محسوب میشود اما مطمئناً Gouranga یکی از برترین نشانههایی است که به مخاطب میفهماند که هرج و مرج در GTA یعنی چه.
۸- آتش زدن رقبا (GTA V)
از همان ابتدای آشنایی با شخصیت ترور فیلیپس متوجه میشوید که با یک دیوانهی به تمام معنا روبرو هستید. متأسفانه او چندین رقیب دارد یا اگر بخواهیم بهتر بگوییم، چندین گروه خلافکاری مانع رسیدن او به خواستههایش هستند. همین امر باعث میشود که او راه خشونت آمیز و انتقام جویانه را پیش بگیرد و هر کسی که سر راهش قرار دارد را به قتل برساند. یکی از به یادماندنیترین این قتل عامها مربوط به گروهی از قاچاقچیان ایرلندی مواد مخدر میباشد که از ۱۲ برادر تشکیل شدهاند. در این مأموریت همچنین به خوبی از یکی از ابزار جدیدی که به تازگی در مجموعهی GTA قرار داده شده است پرده برداری میشود: گالن بنزین. بعد از این که شما از شر همهی ایرلندیها خلاص شدید، به زیرزمینی میرسید که در واقع محل تولید مواد مخدر است. شما باید از همان جا شروع کنید و کل محوطه را به بنزین آغشته کنید و رد بنزین را تا بیرون آزمایشگاه تولید شیشه ادامه دهید. سپس با شلیک یک گلوله بنزین را مشتعل کنید و یک صحنهی حماسی به یاد ماندنی به شما نشان داده خواهد شد.
۷- دودوی پرنده (GTA III)
قبل از این که در Vice City سوار هلیکوپتر شویم، قبل از این که در San Andreas جت پک سواری را تجربه کنیم و قبل از این که در GTA V سوار هواپیما شویم، تنها ماشین پرندهای که در مجموعهی Grand Theft Auto وجود داشت دودو بود. دودو در واقع یک هواپیمای کوچک دو باله بود که به Cessna 150 شباهت داشت. راندن دودو بسیار دشوار و عذاب آور بود و بازیکن ترجیح میداد حتی اگر یک دودو پیدا میکرد، از آن استفاده نکند و با خودرویهای معمولی جابجا شود. اما اگر با صرف زمان، کنترل این هواپیما را به خوبی یاد میگرفتید، میتوانستید از پرواز بر فراز Liberty City و مشاهدهی شهر در زیر پایتان لذت ببرید.
۶- Lazlow در رادیو (GTA III)
موسیقیهای فوق العاده همیشه یکی از بخشهای جدایی ناپذیر مجموعهی GTA بودهاند. بسیاری از بازیکنان به آهنگهای یک شبکهی رادیویی خاص علاقه مند میشدند و همیشه ابتدای کار که سوار یک ماشین میشدند، فرکانس رادیو را روی آن شبکه تنظیم میکردند. اگر نسخهی سوم این مجموعه را به یاد داشته باشید ممکن است نام Chatterbox FM برایتان آشنا باشد. این شبکهی رادیویی یکی از بهترین و به یاد ماندنیترین چیزهایی است که در مجموعه GTA وجود دارد. درست است در این مجموعه چیزهای دیوانه وار و گاها خنده دار زیادی وجود دارد که در خاطر بازیکنان ماندگار میشود اما بی شک Chatterbox FM در بین این موارد جایگاه ویژهای دارد. در این شبکه رادیویی یک مجری بی نظیر به نام Lazlow Jones با برخی از افراد خاص جامعه تماس میگرفت و با آنها صحبت میکرد. موضوعات دیوانه وار زیادی در این برنامه مورد بحث قرار میگرفتند که از جملهی آنها میتوان به تسخیر جهان توسط زنبورهای قاتل، اعترافات یکی از شخصیتهای مهم داستان، مادربزرگهای بی رحم و تئوریهای توطئه دربارهی خمیر دندان، اشاره کرد. از آن زمان تا کنون برنامهی های رادیویی مشابه زیادی در مجموعهی GTA وجود داشته اند اما هیچ کدام از آنها نتوانستهاند به اندازهی برنامهی Chatterbox که در نسخهی سوم بازی وجود داشت ماندگار و به یاد ماندنی شوند.
۵- بهشت دههی ۸۰ (Vice City)
از بازی Grand Theft Auto III به بعد، در این مجموعه شاهد موسیقیهای معروف بودیم. راک استار با پرداخت پول مجوز استفاده از برخی از آهنگها در بازیاش را گرفت و همین امر باعث شد گشت و گذار در شهرهای GTA و گوش دادن به رادیو حسی بسیار واقعی و خوشایند را در بازیکن ایجاد کند. درست است که در همهی نسخههای این مجموعه کلکسیونی غنی از آهنگهای جذاب وجود داشت اما در این زمینه هیچ یک از نسخههای بازی با Vice City قابل مقایسه نیستند. مجموعهی آهنگهایی که در این نسخه از بازی وجود داشت تقریباً تمام بهترین آهنگهای دههی ۸۰ را شامل میشد. گوش دادن به آهنگ بیلی جین مایکل جکسون، در حالی که در خیابانهای پر زرق و برق میامی رانندگی میکردید و به نخلهای کنار دریا خیره میشدید حسی بی نظیر و تکرار نشدنی در شما ایجاد میکرد.
درست است که جلوههای بصری بازی بر اساس استانداردهای امروزی افتضاح محسوب میشود اما در زمان خودش همین هم کافی بود و به خوبی میتوانست این توهم را د شما ایجاد کند که همین الآن در میامی دههی ۸۰ هستید. موسیقی و فضای Vice City همچنین به خوبی با داستان و گیمپلی آن هم خوانی داشت و الهامات متعددی که این نسخهی بازی از فیلم Scarface گرفته بود کاملاً مشهود و قابل رؤیت بودند. شاید نتوان Vice City را بهترین نسخهی مجموعهی GTA خواند اما مطمئناً تصویر سازی دقیق و زیبایی که این بازی از دههی ۸۰ میلادی داشت باعث میشد این نسخهی برای بسیاری به بهترین بازی در مجموعهی GTA تبدیل شود.
۴- جت پک San Andreas) CJ)
بدون اغراق میتوان گفت که CJ محبوبترین و به یاد ماندنیترین شخصیت نقش اول در کل مجموعه GTA است. در San Andreas بازیکن این قابلیت را دارد که یکی از دیوانهوارترین وسایلههای نقلیهای که در کل مجموعه وجود دارد را سوار شود. در جایی از بازی CJ یک جت پک ۶۰ میلیون دلاری را میدزدد تا از ناحیهی ۶۹ فرار کند. دیدن این وسیلهی پرواز دو نازله برای بار نخست بسیار جذاب و باور نکردنی بود و استفاده از آن برای جابجایی به طرز عجیبی سرگرم کننده بود. استفاده از آن تنها به یک مأموریت خاص محدود نمیشد و میتوانستید در جاهای دیگر بازی هم از آن استفاده کنید. این وسیلهی نقلیه آن قدر خوب (و احمقانه) بود که به نماد San Andreas تبدیل شد. شاید دیدن این که CJ با عرقگیر سوار یک وسیلهی حمل و نقل نظامی فوق پیشرفته شده و با آن به باشگاه بدن سازی میرود برای بسیاری احمقانه و خنده دار باشد. برای همین راک استار تصمیم گرفت که در نسخهی بعدی بازی یعنی GTA IV یک داستان نیمه جدی را روایت کند که در آن شخصیت اول برای بولینگ بازی کردن با پسر عمویش از جت پک استفاده نکند! فکر میکنیم جت پک CJ دیوانهوارترین چیزی باشد که تا کنون در مجموعهی GTA وجود داشته است و راک استار اگر تمام تلاشش را هم بکند در آینده نتواند چیزی در حد و اندازهی آن را (از لحاظ دیوانگی) خلق کند.
۳- صحنهی شکنجه (GTA V)
ممکن است برخی از شما خوانندگان با تصمیم گنجاندن صحنهی شکنجه در این فهرست به عنوان یکی از لحظات ماندگار مجموعهی GTA موافق نباشید اما شاید موافق باشید که بسیاری از گیمر ها از سن ۵ سالگی، بازیهای خشن مانند Mortal Kombat را تجربه میکردند و همیشه هم میتوانستند میان واقعیت و بازی ویدیویی تمایز قائل شوند. مهم نیست که یک بازی ویدیویی از لحاظ گرافیکی چقدر پیشرفته باشد و بازی تا چه میزان واقع گرایانه باشد. همین که میدانید تصاویری که بر روی صفحه مشاهده میکنید در واقعیت اتفاق نیفتادهاند و ساختهی کامپیوتر هستند کافی است. اما کسی هم منکر این موضوع نیست که دیدن صحنهی شکنجه در بازیهای ویدیویی آزار دهنده است، مخصوصاً اگر شکنجه گر شخصیت دیوانهای مثل ترور فیلیپس باشد. دیدن شکنجهی هر کسی به دست یک شخصیت دیوانه آن هم با استفاده از راههای وحشت ناک، برای مخاطب ناخوشایند اما در عین حال لذت بخش است.
اگر بخواهیم از دیدگاه اخلاقی به موضوع نگاه کنیم، میتوان گفت که در قریب به اتفاق بازیها، شخصیت اصلی برای انجام یک کار خوب تلاش میکند ولی این موضوع دلیل نمیشود که دیدن کشیده شدن دندانهای یک نفر به دست شخصیت اول بازی برای مخاطب سرگرم کننده نباشد. ممکن است حالتان از تصاویری که میبینید به هم بخورد اما باز هم از آن چشم بر نمیدارید. نکتهی جالبی که در این بخش بازی وجود داشت این بود که شما حق انتخاب داشتید که چگونه فرد مقابل را شکنجه کنید. شما در این ماموریت مانند کودکی هستید که در یک مغازهی اسباب بازی فروشی رها شده تا هر چیزی که دوست دارد را بردارد اما اسباب بازیها در واقع ابزار شکنجه هستند. مشخصاً اگر چنین صحنههایی را در بازیهای ویدیویی جدی نگیرید و زیاد به آنها فکر نکنید از آنها لذت خواهید برد.
۲- رومن دوباره زنگ زد (GTA IV)
رومن پسر عموی شخصیت اصلی GTA IV یعنی نیکو بلک بود. این شخصیت به طور دائم با شما تماس میگرفت و از شما در خواست میکرد که با هم بولینگ بازی کنید، درات بازی کنید یا بیرون بروید. همین موضوع باعث شد که در اینترنت جوکهای زیادی دربارهی او ساخته شود و بازیکنان او را تبدیل به یک شخصیت بدنام کنند. رومن به خاطر همین کارهایش به عنوان یک شخصیت نیازمند و اعصاب خورد کن شناخته شد. البته رومن بی شک شخصیتی دوست داشتنی بود. نیاز پیوستهی او به توجه، نشان میداد که او شدیداً میخواهد که نیکو او را دوست داشته باشد. در طول بازی شما با دوستان زیادی آشنا خواهید شد اما رومن از ابتدا با شماست و این که شما برای بار دهم تماسهای او را نادیده میگیرید ممکن است اندکی حس دلسوزی درونتان ایجاد کند. البته گشت و گذار با او زیاد هم بد نیست و ممکن است حتی برای بار دهم هم اوقات خوشی را با او سپری کنید.
۱- GTA IV) Three Leaf Clover)
بسیاری عقیده دارند که این مأموریت در بین تمام مأموریتهای مجموعهی GTA بهترین است. در Three Leaf Clover شخصیت اصلی بازی با یک خانوادهی خلاف کار ایرلندی به نام مک ریری ها همکاری میکرد تا به بانک Liberty در Algonquin دستبرد بزند (Algonquin در واقع همان منهتن در GTA بود) این مأموریت شدیداً اکشن و پر تنش است و نیکو در آن به همراه مک ریری ها از طریق متروی Algonquin از دست پلیس فرار میکنند. برخی مأموریت Three Leaf Clover را با دزدی از بانک در فیلم Heat ساختهی Michael Mann مقایسه میکنند. موفقیت همین مأموریت چند بخشی باعث شد راک استار تصمیم بگیرد در GTA V تأکید بیشتری بر روی این گونه مأموریتها داشته باشد و به همین خاطر Heist ها را در بازی قرار داد.
نظر شما چیست؟ شما با کدامیک از بخشهای مجموعهی GTA خطره دارید؟ در بخش دیدگاهها میتوانید نظراتتان را با سایرین به اشتراک بگذارید. اخیرا شایعاتی پیرامون نسخهی ششم این مجموعه منتشر شده است که برای اطلاع از آنها میتوانید به این لینک مراجعه کنید.