

نقد و بررسی Resident Evil 3 | حسرت
نام بازی : Resident Evil 3
ناشر: Capcom
پلتفرم: PlayStation 4 Xbox One Microsoft Windows
راهنمای کامل و جامع ریمیک رزیدنت اویل ۳ در نوین اسپات
همهی نفسها برای عرضهی ریمیک Resident Evil 3 در سینه حبس شد و دلیل آن نیز مشخص بود. رزیدنت اویل ۳ یکی از محبوبترین نسخههای فرنچایز به شمار میرود. هنوز هم که هنوز است، تجربهی آن بر روی شبیه سازها با اضافه کردن تکسچرهای مختلف و …. لذت بخش است. طرفداران قدیمی بیش از دیگر مخاطبان برای انتشار ریمک رزیدنت اویل ۳ هیجان زده بودند تا نهایتا فایلهای ایمولاتور را پاک کنند و فایلهای ریمیک رزیدنت اویل ۳ را در حافظههای خود، جایگزین نمایند.
کپکام ناشر غیر قابل اعتمادی است. میدانم که این صحبت به مذاق بسیاری خوش نخواهد آمد ولی متاسفانه چنین موضوعی صادق است. خواهشا آثار کمپانی پیش از انتشار مانستر هانتر: ورلد را به خاطر آورید. اگر فشار مخاطبان بر روی این ناشر افزوده نمیشد، روند انتشار بازیهای ضعیف و گاها متوسط از این کمپانی، ادامه مییافت. آنقدر رزیدنت اویل بد (رزیدنت اویل ۵ و شش و حتی از نظر برخی رزیدنت اویل ۷!) منتشر شد که کپکام ناگهان به خود آمد و ریمیک رزیدنت اویل ۲ را معرفی و عرضه نمود. این اثر دقیقا همان چیزی بود که به مذاق طرفداران قدیمی، خوش آمد. ریمیک ۲ یک پروژهی کار شده و پخته بود. بگذارید منظور خود را از پختگی گیم پلی ریمیک رزیدنت اویل ۲ بهتر بیان کنم: بهترین نکات راجع به نسخهی اورجینال این اثر، با وفاداری به ریشه، مدرن شده بودند. همه چیز سر جای خودش و تک تک نکات اصلی رعایت شده بود.

با ما همراه باشید تا نگاهی به عملکرد کلی این اثر داشته باشیم.
متاسفانه ریمیک Resident Evil 3 بدین ترتیب توسعه نیافته. پروژهای که به وضوح عجله و کمبود سرمایه گذاری بر روی آن، قابل تشخیص است. میدانید کجای کار بسیار ناراحت کننده میباشد؟ آن زمان که میفهمید کپکام از بهترین متریالها، به بدترین شکل ممکن استفاده کرده. آنزمان که تلف شدن پتانسیلهای بازی را مشاهده میکنید، افسوس میخورید. ناراحت میشوید از اینهمه کم کاری. ریمیک رزیدنت اویل ۳ به هیچ وجه بد نیست اما از پتانسیل اصلی خود استفاده نکرده. این غم انگیزترین نکته راجع به بازسازی مذکور میباشد. وقتی در حال تجربهی این اثر هستید و نکات مثبت آن شما را به وجد میآورد، ناگهان به یاد کاستیها و کمبودها میافتید و از ته قلب ناراحت میشوید. این یک ریمیک است نه یک بازی جدید. ریمیکی که طبق الگوریتمهای بازسازی قسمت دوم توسعه یافته و اضافه شدن المانهای تازه در آن، به خوبی مخاطب و طرفدار قدیمی و کلاسیک پسند را راضی میکند. در این بین نکاتی گم شده. این نکات هستند که بیش از هر چیز دیگر، امید ما را نامید میکنند. ریمیک رزیدنت اویل ۳ پتانسیل این را داشت که تبدیل به یکی از برترین قسمتهای فرنچایز تا به امروز شود اما مهمترین ایراد وارد شده به آن، عدم استفاده از پتانسیل مذکور است. این نکته تا انتهای بازی مغز شما را درگیر میکند.
همانقدر که ریمیک Resident Evil 3 دوست داشتنی است، همانقدر هم تنفر برانگیز و ناامید کننده است. موضوع پیچیده شد. مگر نه؟ بهتر است به صورت جزئیتری وارد ماجرا شویم و به بازسازی داستانهای جیل ولنتاین، نگاه دقیقتری اندازیم. اگر موافق هستید، در ادامه همراه وب سایت نوین اسپات و بنده باشید.
قبل از اینکه وارد هر موضوعی شویم، بیایید چارچوبی برای این مطلب فراهم کنیم. معیار بررسی چیست؟ به صورت خیلی مستقیم میگویم که با در نظر گرفتن تمام موارد، میتوان گفت که معیار بررسی، رعایت الگوریتمهای نسخهی اورجینال به همراه ایجاد تغییرات در پیکرهی بازی، به گونهای که به اصلیت اثر آسیبی نرسد، به شمار میرود. پس برای تصمیم گیری در خصوص ارزش ریمیک Resident Evil 3 به این المانها توجه میکنیم. ایجاد یک بالانس برای ارائهی حس نوستالژیک و همچنین موارد جدید، مهمترین امری است که باید در ریمیک این اثر مورد توجه قرار گیرد.

زیاد گول اینگونه عکسها را نخورید. کپکام به هیچ وجه نتوانسته از پتانسیل نمسیس استفادهی کامل کند
[typo1]میدانید کجای کار بسیار ناراحت کننده میباشد؟ آن زمان که میفهمید کپکام از بهترین متریالها، به بدترین شکل ممکن استفاده کرده. آنزمان که تلف شدن پتانسیلهای بازی را مشاهده میکنید، افسوس میخورید. ناراحت میشوید از اینهمه کم کاری. ریمیک رزیدنت اویل ۳ به هیچ وجه بد نیست اما از پتانسیل اصلی خود استفاده نکرده. این غم انگیزترین نکته راجع به بازسازی مذکور میباشد.[/typo1] همه چیز یک روز پیش از رخ دادن اتفاقات رزیدنت اویل ۲ آغاز میشود. ولنتاین با نفس نفس زدن از کابوس خود بیدار میگردد و ناگهان شاهد تغییراتی در شهر و مردمان آن میشود. سکانس آغازین به زیبایی روایت را شروع میکند. تنش کافی را به شما القا خواهد کرد. شما را وارد اتمسفری سنگین مینماید. کات سین آغازین شوم است و کسانی که با داستان این نسخه آشنایی داشته باشند، درخواهند یافت که چه فاجعهای در پیش رو قرار دارد. داستان رفته رفته اوج میگیرد. شاید برایتان سوال به وجود آمده باشد که مگر داستان یک بازسازی تغییر میکند؟ آیا صحبت در خصوص داستان یک ریمیک در مقولهی نقد و بررسی کاری منطقیست؟ پاسخ مثبت است. به صورت کلی تغییری در داستان مشاهده نشده و روایت همان چیزیست که در ۲۱ سال پیش مشاهده کردیم، اما بسیاری از نکات دچار تغییر شده اند. بسیاری از این تغییرات به مذاق طرفداران قدیمی خوش نیامدند. نمیخواهم هیچکدام از حذفیات و تغییرات را نام ببرم تا مبادا کوچکترین اسپویلی صورت نگیرد (مقالهای جداگانه برای این امر تدارک دیده ام) اما صرفا میگویم که برخی از حذفیات و تغییرات داستان، به شدت غیر ضروری بودند. بگذارید منظور را به صورت دیگری بیان کنم، برخی از تغییرات، حس نوستالژیک را از بین برده اند. در بالاتر اشاره کردم که ایجاد بالانس میان موارد جدید و قدیمی، خطیرترین امر در خصوص حفظ کیفیت ریمیک Resident Evil 3 است. این را به عنوان اولین نقطه ضعف (هرچند کوچک) بازسازی رزیدنت اویل داشته باشید.

شهر آتش گرفتهی راکون زیباتر از هر زمان دیگری به تصویر کشیده شده و بدون شک این یکی از بزرگترین نقاط قوت ریمیک مذکور تلقی میگردد
[typo1]مهمترین نکتهی مثبت راجع به روایت ریمیک رزیدنت اویل ۳ ، پرداخت بهتر و کاملتر شخصیت جیل ولنتاین و همچنین دیگر شخصیتهای مکمل همانند نیکولای و کارلوس و … بود.جیل به بهترین شکل ممکن پردازش شده است. به جرات میگویم که حضور جیل در ریمیک Resident Evil 3 ، بهترین حضور او در تاریخ فرنچایز رزیدنت اویل میباشد. از دیالوگهایش بگیرید تا بازخوردهایش به مسائل مختلف، همه و همه عالی طراحی شده اند. کپکام سعی داشته که وی را به عنوان یک سرباز همه فن حریف و وظیفه شناس و نترس معرفی کند. [/typo1] مهمترین نکتهی مثبت راجع به روایت ریمیک رزیدنت اویل ۳ ، پرداخت بهتر و کاملتر شخصیت جیل ولنتاین و همچنین دیگر شخصیتهای مکمل همانند نیکولای و کارلوس و … بود. در حقیقت این پرداخت آنقدر دقیق و بی نظیر صورت گرفته که هر لحظه عطش شما برای شناختن بهتر شخصیتها و نتیجهی اعمالشان بیشتر میگردد. اول از همه به جیل بپردازیم. یکی از محبوبترین پروتاگونیستهای فرنچایز رزیدنت اویل که جایگاه ویژهای در قلب طرفداران دارد. این سرباز پر تجربه و ماهر، به بهترین شکل ممکن پردازش شده است. به جرات میگویم که حضور جیل در ریمیک Resident Evil 3 ، بهترین حضور او در تاریخ فرنچایز رزیدنت اویل میباشد. از دیالوگهایش بگیرید تا بازخوردهایش به مسائل مختلف، همه و همه عالی طراحی شده اند. کپکام سعی داشته که وی را به عنوان یک سرباز همه فن حریف و وظیفه شناس و نترس معرفی کند. جیل در طول بازی با دیالوگها و اعمال و تصمیمهایش، خودش را با ویژگیهای ذکر شده به مخاطب معرفی میکند. جیل دوست داشتنیتر از هر زمان دیگری بازگشته و این موضوع به شدت سبب خوشحال شدن مخاطبان خواهد شد.

بهترین حضور جیل در سری رزیدنت اویل، به این نسخه مربوط میشود. Super Cop!!
شخصیت دیگری که به عنوان یک کرکتر مکمل عالی عمل میکند، کارلوس است. علاوه بر تغییرات ظاهری به وجود آمده (که برای این شخصیت واجب بود)، اخلاقیات او نیز دچار تغییرات فراوانی شده. میدانید، اگر ظاهر کارلوس بدین شکل تغییر نمیکرد، شاید حق مطلب در خصوص او ارائه نمیشد. ظاهر، رابطهی مستقیمی با افکار و شخصیت و اعمال شخص دارد. کارلوس تغییرات بسیاری به خود دیده است. یاغیتر شده، زبان درازتری دارد و گفت و گوهایش با جیل، گاهی اوقات، لبخند کجی را بر روی صورت شما ایجاد میکند. وی نقش مهمی در روایت داستان دارد و در قسمتهایی از بازی، خود را به عنوان یک عنصر مهم معرفی میکند. البته کارلوس در نسخهی اصلی بی اهمیت و بی ارزش نبود، موضوع اینجاست که نقش آن در ریمک، پررنگتر شده. فکر کنم شخصیت پردازی گستردهتر جیل و کارلوس و تمرکز بر روی شخصیتهای فرعی، یکی از معدود ادعاهای حقیقی پیتر فابیانو، تهیه کنندهی ریمیک Resident Evil 3 ، بود. مابقی ادعاهای مطرح شده تنها برای بازاریابی دروغین بودند و این مسئله به شدت آزار دهنده است.

تصویر سال!
قسمتهای پایانی با تنش های متعددی همراه است که تا حدی نظرتان را جلب خواهد کرد و کشش عجیب و خوبی را برای مخاطب فراهم میآورد. سکانسها، روایت سینماتیکی دارند و قالبا چشمان شما را به صفحهی نمایشگر خیره میکنند. پایان بندی بازی تفاوتهایی با پایان بندی نسخهی اصلی دارد که بازهم به دلیل جلوگیری از هرگونه اسپویل، از تشریح آنها خودداری میکنم اما سکانس پایانی قابل تجزیه و تحلیل و همچنین قابل هضم است و حداقل به اندازهی دیگر ایرادهای داستانی (اعم از تغییر در برخی از سکانسها) به چشم نمیآید. رونمایی از نمسیس و آماده سازی ذهن مصرف کننده برای رویارویی با این هیولای عظیم نیز خوب کار شده. منتها به خوبی از پتانسیل این آنتاگونیست معروف و محبوب استفاده نشده است که خب ارتباط چندانی با پیکرهی داستان و نحوهی روایت ندارد. صحبت در خصوص روایت و نقاط قوت و ضعف آن کافیست. نیم نگاهی هم به گیم پلی داشته باشیم.

زانو زدن نمسیس در برابر شما، موقت است. حرکات وی بسیار هوشمندانه طراحی شده.
دوران شیرینی بود. زمانی که برای اولین بار دیسک رزیدنت اویل ۳ را در درون پلی استیشن ۱ قرار دادم و بدون اطلاع از هیچ چیز، وارد راکون سیتی شدم. مزهی آن روزها زیر زبانم باقی مانده. کپکام حدود سه سال پیش از ریمیک رزیدنت اویل ۲ رونمایی کرد. کمپانی اظهار داشت که تیمی در حال توسعه و ایده پردازی برای این پروژه میباشد. شاید خنده دار باشد اما دقیقا در همان زمانها به جای اینکه به ریمیک رزیدنت اویل ۲ فکر کنم و منتظر آن باشم، با خود میگفتم که آیا روزی میرسد که ریمیک Resident Evil 3 هم معرفی شود؟ آن روز فرا رسید. به آرزوی دیرینهی خود رسیدم. آروزی جدیدی کردم و امید داشتم که کیفیت این اثر در حد و اندازهی بازسازی پیشین باشد. متاسفانه به این آرزوی خود نرسیدم. من عاشقانه رزیدنت اویل ۳ را دوست داشتم. درست همانند میلیونها طرفدار دیگر، بی صبرانه منتظر انتشار ریمیک آن بودم و درست همانند اکثر آنها، از تجربهی آن نا امید شدم. شاید عدم موفقیت ریمیک رزیدنت اویل ۳ در ارائهی محتوای مخاطب پسند، بزرگترین ناامیدی من در سال ۲۰۲۰ باشد. سالی که به بهترین شکل ممکن با Ori and the Will Of The Wisps و DOOM Eternal آغاز شد و انتظار داشتم که رزیدنت اویل ۳ ادامه دهندهی این روند آتشین باشد. حال آرزو میکنم که کپکام به نظر مخاطبانش اهمیت دهد و گندی که بالا آورده را هرچه سریعتر درست کند. شاید این آرزو هیچگاه محقق نشود. در ادامه برای بررسی دقیقترعناصر گیم پلی همراه بنده باشید.

عروسکهای بی مصرفی که با زدن تمام آنها، صرفا یک تروفی – اچیومنت نصیبتان میگردد!
[typo1]احساس میکنم که کپکام هیچ وقت و سرمایهی خاصی برای توسعهی ریمیک Resident Evil 3 نگذاشته و صرفا این عنوان را برای درآمد زایی و بازی با احساسات مخاطبان و دوست داران نسخهی اورجینال عرضه کرده.[/typo1] خواهشا انتظار نداشته باشید که در ادامهی مطلب مثل یک ربات برنامه ریزی شده دو قسمت ِ از پیش تعیین شده به وجود آورم و نقاط مثبت و منفی را دسته بندی کنم و در نهایت مثل برگهی امتحانی، بابت بدیها، از نمرهی نهایی کم کنم. موضوع اولی که میخواهیم به آن بپردازیم، دروغهای پیتر فابیانو در خصوص بازی بود. این تهیه کنندهی مکار پیش از عرضهی بازی، حسابی طرفداران را هایپ کرد و وعدههای متعددی به آنها داد. وعدههایی که تحقق نیافتند. پس قسمت بزرگی از ناراحتی مخاطبان، در خصوص دروغهای کپکام دربارهی این ریمیک بود. احساس میکنم که کپکام هیچ وقت و سرمایهی خاصی برای توسعهی ریمیک Resident Evil 3 نگذاشته و صرفا این عنوان را برای درآمد زایی و بازی با احساسات مخاطبان و دوست داران نسخهی اورجینال عرضه کرده. دو موضوع را باید در توسعهی این عنوان در نظر بگریم:
- کپکام مدت زمان کمی را برای ساخت این عنوان در نظر گرفت. از همان ابتدا نیز به نظر میرسید که پروژه با مشکلاتی رو به رو شود.
- کپکام طی یک تصمیم کاملا اشتباه، قسمتی از بودجه و نیروی کار را برای ساخت یک عنوان چند نفره با نام رزیدنت اویل رسیستنس اختصاص داد. مودی بسیار مسخره که مملو از مشکلات مختلف است. رسیستنس هیچ چیز جدیدی برای ارائه ندارد و صرفا برای جلب نظر کاربران بازیهای چند نفره (که در این روزها زیاد هستند) توسعه یافته. بله. این ناشر خوش نام که در سالهای اخیر، توانست برای باری دیگر بر سر زبانها بیفتد، دوباره هوس پول کرده و به درخواستهای طرفداران قدیمیاش بی توجهی میکند. حتی تصوراینکه کپکام از خر شیطان پیاده شود و به جای رسیستنس بر روی بهتر کردن ریمیک Resident Evil 3 کار کند، از درون خوشحالم مینماید. حیف که این ایده صرفا در حد یک فانتزی هست و خواهد ماند.
[typo1]حضور معما در رزیدنت اویلهای کلاسیک، یک موضوع ضروری تلقی میشود. گشت و گذار در محیطها و پیمودن نقشه برای دفعات متوالی نیز قسمت جدایی ناپذیر اویلهای کلاسیک بودند. آیا رزیدنت ۳ توانسته این موضوع را به خوبی پیاده سازی کند؟ پاسخ ۱۰۰ درصد منفی است.[/typo1] خلاصه که اولین موردی که به شدت شما را نا امید میکند، حذف بسیاری از محتواهای قدیمی و اصلی است. ریمیک رزیدنت اویل ۲ با الهام گیری از نسخهی اصلی (حدودا 75 درصد) توسعه یافت. اما نکتهی طلایی راجع به آن اثر، این بود که همه چیز به روز رسانی شده بود. یعنی اگر معمایی در نسخهی اصلی وجود داشت، با وفاداری، جلوهی جدیدی به خود گرفته بود و یا معماهای جدید جایگزین آن شده بودند که خب این امر فوق العاده است. به هر حال حضور معما در رزیدنت اویلهای کلاسیک، یک موضوع ضروری تلقی میشود. گشت و گذار در محیطها و پیمودن نقشه برای دفعات متوالی نیز قسمت جدایی ناپذیر اویلهای کلاسیک بودند. آیا رزیدنت ۳ توانسته این موضوع را به خوبی پیاده سازی کند؟ پاسخ ۱۰۰ درصد منفی است.

خبری از گیاههای آبی رنگ برای رفع مسمومیت نیست با گیاه سبز هم کارتان راه خواهد افتاد!!
[typo1]به جای اینکه روند بین اکشن و حل کردن معما را بالانس کنند، قسمتهایی که دارای معماهای متعدد و ساختار و معماری پیچیده بودند را به صورت کلی حذف نموده اند. این یک جنایت در حق طرفداران قدیمی است. موضوع بدتر اینجاست که جایگزینی برای این حذفیات، درنظر گرفته نشده. یعنی توسعه دهندگان حتی کوچکترین اهمیتی به خواستهی مصرف کننده نداده اند.[/typo1] پیش از انتشار ریمیک Resident Evil 3 آرزو داشتم که توسعه دهندگان پازل معروف موزیک باکس را با شیوهای جدید طراحی کنند و حسابی دستی به سر روی بازی بکشند. با به اتمام رساندن بازسازی رزیدنت اویل ۳ ، متوجه شدم که اصلا کلاک تاور در بازی طراحی نشده (در حد یک سکانس بسیار مختصر طراحی شده). باورتان میشود؟ پارک را حذف کرده اند. به جای اینکه روند بین اکشن و حل کردن معما را بالانس کنند، قسمتهایی که دارای معماهای متعدد و ساختار و معماری پیچیده بودند را به صورت کلی حذف نموده اند. این یک جنایت در حق طرفداران قدیمی است. موضوع بدتر اینجاست که جایگزینی برای این حذفیات، درنظر گرفته نشده. یعنی توسعه دهندگان حتی کوچکترین اهمیتی به خواستهی مصرف کننده نداده اند. گاهی اوقات شک میکنم که کپکام از نام خوش و محبوبیت Resident Evil 3 سو استفاده کرده و در حقیقت خواستار این بوده که با کمترین بودجه، بیشترین درآمد را بدست آورد. استراتژی بسیار کثیف و زنندهای است اما این روزها شاهد اجرا شدن آن در فرنچایزهای معتبر هستیم.

فکر میکنم این تصویر به تنهایی فاجعهی راکون سیتی را به نمایش بکشد…
اما چند خطی در خصوص روند کلی ریمیک Resident Evil 3 بنویسم. اول از هرچیز باید خدمتتان عرض کنم که نسخهی اورجینال رزیدنت اویل ۳ نسبت به رزیدنت اویل ۲ از روند اکشنتری برخوردار بود. پس اگر ریمیک سوم هم با همان مقیاس، اکشنتر از ریمیک ۲ باشد، هیچکدام از مخاطبان قدیمی مشکلی احساس نمیکنند. بگذارید اینگونه بیان کنم: اگر رزیدنت اویل ۳ (نسخهی اصلی) را به عنوان یک بالانس میان اکشن و عناصر اصلی رزیدنت اویل در نظر بگیریم، ریمیک رزیدنت اویل ۳ در بخشهایی این بالانس را به هم زده است. در برخی موارد میتوانید خود را در محیط سرگرم کنید و برای یافتن آیتم ها پرسه بزنید (مخصوصا اگر برای دفعهی اول به سراغ تجربهی رزیدنت اویل میروید) در برخی موارد نیز بازی روند رو به جلویی خواهد گرفت و گشت و گذار در محیط برای یافت آیتمها و حل پازلهای محیطی، کم رنگ میشود. این موضوع نیز رابطهی مستقیمی با حذف شدن لوکیشنهای اصلی همانند کلاک تاور و پارک دارد. کپکام به راحتی میتوانست این لوکیشنها را به صورت گستردهتری بازسازی کند و به حضور خلاصهی آنها بسنده نکند و سپس روند همیشگی و کلاسیک مجموعه را در آن جاری نماید. اما این کار را نکرد.

درک بهتر داستان و وقایع و حل اندک پازلهای محیطی پیدا کردن سرنخها با مطالعهی متون یافته شده در سرتاسر لوکیشنها
[typo1]از بهترین مواردی که با دقت زیاد بازسازی شده و بسیار بسیار کارآمد است، مکانیک جاخالی دادن از ضربات میباشد که در نسخهی اصلی Resident Evil 3 نیز حضور داشت. به کمک این قابلیت میتوانید به بهترین شکل ممکن سکانسهای اکشن را مدیریت کنید. سکانسهای اکشنی که حال نقش پررنگتری به خود گرفته اند و قسمت بزرگی از بازی را تشکیل میدهند.[/typo1] تا به اینجای کار تنها گلایه کردیم و به نکات بد بازی اشاره داشتیم. پیش از اینکه به سراغ گلایهی بعدی روم، بهتر است کمی هم در خصوص نکات مثبت این ریمیک صحبت کنم. یکی از بهترین مواردی که با دقت زیاد بازسازی شده و بسیار بسیار کارآمد است، مکانیک جاخالی دادن از ضربات میباشد که در نسخهی اصلی Resident Evil 3 نیز حضور داشت. به کمک این قابلیت میتوانید به بهترین شکل ممکن سکانسهای اکشن را مدیریت کنید. سکانسهای اکشنی که حال نقش پررنگتری به خود گرفته اند و قسمت بزرگی از بازی را تشکیل میدهند. حال پس از جاخالی دادن، زمان برای ثانیههایی آهسته میشود. میتوانید با تمرکز بیشتری به سر دشمنان خود شلیک کنید و آنها را نابود سازید. این مکانیک جاخالی در هنگام مقابله با نمسیس و فرار از دست او بسیار کارآمد میباشد. در حقیقت نمسیس قابلیتهای بیشتری نسبت به مستر ایکس دارد و به صورت مهلکتری میتواند حمله کند، اما قابلیت جاخالی دادن جیل همه چیز را بالانس و فوق العاده کرده است. اما صحبت از نمسیس شد. بهتر است نگاهی به حضور این آنتاگونیست دوست داشتنی در ریمیک Resident Evil 3 داشته باشیم.
[typo1]عدم استفادهی مناسب از پتانسیل نمسیس، رابطهی مستقیمی با حذف لوکیشنهای اصلی همانند کلاک تاور و پارک دارد. در حقیقت توسعه دهنده نمیتوانست در محتوای کمی که برای مخاطب خود طراحی کرده است، به اندازهی کافی توسط نمسیس مانور دهد.[/typo1] بسیاری از اعتراضات حول محور نحوهی استفاده از نمسیس در ریمیک رزیدنت اویل ۳ شکل گرفت. بسیاری از آنها نیز درست بودند. کپکام نتوانسته از پتانسیل اصلی این آنتاگونیست فوق العاده برای ترساندن مخاطب استفاده کند و این موضوع نیز سبب حسرت ما خواهد شد. عدم استفادهی مناسب از پتانسیل نمسیس، رابطهی مستقیمی با حذف لوکیشنهای اصلی همانند کلاک تاور و پارک دارد. در حقیقت توسعه دهنده نمیتوانست در محتوای کمی که برای مخاطب خود طراحی کرده است، به اندازهی کافی توسط نمسیس مانور دهد. بدین ترتیب میتوان حذف محتوا و عدم جایگزین کردن محتوای جدید را ایرادی قلمداد کرد که بزرگترین آسیب را به پیکرهی گیم پلی زده است. اما ضعف نمسیس در این پاراگراف خلاصه نمی شود.

تعداد معماها به شدت کم شده و روند بازی حتی با مقایسه با نسخهی سوم حالت خطیتری به خود گرفته. ناراضی هستیم
بیایید به صحبتهای پیتر فابیانو، تهیه کنندهی ریمیک Resident Evil 3 اشارهای داشته باشیم. وی در مصاحبهای اعلام نمود که نمسیس بلای جان بازی کننده خواهد شد و حتی یک لحظه نمیتوانید از دست او آسایش داشته باشید. این یک ادعای دروغین بود. در بسیاری از قسمتهای ریمیک رزیدنت اویل ۳ میتوانید با خیال راحت و بدون هیچ گونه ترسی از حضور نمسیس، قدم بزنید. زیرا که حضور آن از پیش تعیین شده است. صحبتهای فابیانو در این مورد، دروغ بود. بسیاری از پروسهی بازاریابی ریمیک رزیدنت اویل ۳ از دروغ تشکیل شد و این موضوع به شدت بر روی نظرات، تاثیر منفی گذاشت. تنها در چند سکانس انگشت شمار است که نمسیس به صورت Real Time شما را تعقیب میکند. مابقی تنها صحنههای سینماتک کم هیجان هستند.

یکی از معدود دشمنان اضافه شده نسبت به نسخهی اورجینال
اما نگاهی به نسخههای اورجنیال داشته باشیم. دررزیدنت اویل ۲ ، مستر ایکس نقش بسیار کم رنگی داشت و تنها در سکانسهای معدودی شما را تعقیب میکرد. توسعه دهندگان سعی کردند که در ریمیک این اثر، وی را شبیه به نمسیس در رزیدنت اویل ۳ طراحی کنند که نتیجه بسیار رضایت بخش بود و توانست نظرها را به سمت خود جلب کند. حال جای تاسف است که خود نمسیس نتوانسته در ریمیکش به خوبی ایفای نقش کند و حق مطلب را ادا نماید.
[typo1]بازی محتوای کمی دارد. این موضوع بر همگان آشکار است. اما این نکته را در نظر داشته باشیم که ارزش تکرار، به میزان زیادی افزایش یافته. [/typo1] بازی محتوای کمی دارد. این موضوع بر همگان آشکار است. اما این نکته را در نظر داشته باشیم که ارزش تکرار، به میزان زیادی افزایش یافته. به صورت کلی 5 درجهی سختی برای ریمیک Resident Evil 3 طراحی شده است. از طرفی با به اتمام رساندن بازی برای بار اول، قسمتی به نام فروشگاه آزاد میگردد. در این قسمت میتوانید آیتمهای مختلفی را (با پول درون بازی) خریداری نمایید و انگیزهی خود را برای برای تجربهی دوبارهی این خط داستانی کوتاه، افزایش دهید.
[typo1]میدانید، نا امید کننده بودن به معنای بد بودن نیست. ریمیک Resident Evil 3 بهترینها را در اختیار خود داشت و نتوانست از آنها به خوبی استفاده کند. یکی از بهترین پروتاگونیستها، یکی از بهترین آنتاگونیستها، ماندگارترین پازلها، ماندگارترین لوکیشنها و … همه و همه در دستان توسعه دهندگان قرار داشتند. کپکام برای ساخت این ریمیک عجله کرد و درآمد زایی را به کیفیت ترجیح داد.[/typo1]آیا بازی نا امید کننده است؟ فکر میکنم پاسخ مثبت باشد. میدانید، نا امید کننده بودن به معنای بد بودن نیست. ریمیک Resident Evil 3 بهترینها را در اختیار خود داشت و نتوانست از آنها به خوبی استفاده کند. یکی از بهترین پروتاگونیستها، یکی از بهترین آنتاگونیستها، ماندگارترین پازلها، ماندگارترین لوکیشنها و … همه و همه در دستان توسعه دهندگان قرار داشتند. کپکام برای ساخت این ریمیک عجله کرد و درآمد زایی را به کیفیت ترجیح داد. شما را نمیدانم ولی حتی رقبت نکردم که ثانیهای به تجربهی رزیدنت اویل رسیستنس بپردازم. آیا بهتر نبود که بودجه و نیروی این بخش مزخرف به ریمیک اصلی اضافه شود؟ چرا بهتر بود اما کپکام ریسک این کار را نپذیرفت. توسعهی این اثر را به عهدهی یک دیویژن تازه تاسیس سپرد. این موضوع به خودی خود بد نیست. مخصوصا زمانی که از حضور افراد باتجربه و خبره در این استدیو باخبر شدیم، خیالمان کمی راحتتر شد. هرچند که مینامی بر روی این پروژه نظارت داشت اما مشخصا کپکام برای توسعهی ریمیک Resident Evil 3 وقت کمی به توسعه دهندگان داد و این موضوع نیز ضربهی بزرگی به بازی زد. احساس میکنم که کپکام همواره باید از سمت طرفداران خود مورد فشار قرار بگیرد تا دوباره به صورت شگفت انگیز عمل کند..

این ریمیک حق کسانی که بیش از ۱۰ سال برای آن انتظار میکشیدند، نبود.
پس از به اتمام رساندن ریمیک Resident Evil 3 حسرت خواهید خورد. واقعا نمیتوان عملکرد کپکام برای توسعهی این اثر را ضعیف دانست، اما برخی از حذفیات و تغییرات، بی احترامی به طرفداران نسخهی اورجنیال تلقی میشوند. شاید آرزوی محالی باشد که نسخهی Directors Cut این اثر با تمام اضافات و تغییرات لازمه در روند، انتشار یابد. شاید این امر هیچگاه محقق نشود. در حال حاضر کپکام هیچ حرفی درخصوص اضافه کردن محتوای داستانی نکرده است. امیدوارم که اگر یک درصد این اتفاق رخ داد، محتواهای تازه، سرشار از محیط های پیچ در پیچ و معماهای فوق العاده و لحظات نفس گیر، باشد.
جمع بندی
میانگین امتیاز کاربران
نقاط قوت
- برخی از محیطها بسیار راضی کننده بازسازی شده اند (خلاقیت در طراحی + پایبند بودن به اصالت)
- جیل بهتر از هر زمان دیگری پرداخت شده
- مکانیک جاخالی دادن کارآمدطراحی شده
- اندک تغییرات وابسته به اصول کلاسیک
نقاط ضعف
- عدم استفاده از پتانسیل کامل نمسیس
- کمتر شدن معماها و تغییرات روند در مقایسه با نسخهی اورجینال
- کمبود محتوا و حذف کردن بسیاری از موارد خاطره انگیز و واجب
- کم کاری کپکام به وضوح مشخص است!
دیدگاه کاربران
0 دیدگاهاولین نفری باشید که نظر میدهد...
پاسخی بگذارید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *