

نقد و بررسی Darksiders Genesis | متفاوتتر از همیشه
نام بازی : Darksiders Genesis
استدیوی توسعه دهنده : Airship Syndicate
ناشر: THQ Nordic
پلتفرم: اکس باکس وان و کامپیوترهای شخصی و پلی استیشن ۴
راستش خیلی خوشحالم که نهایتا موفق به تجربهی تمام و کمال Darksiders Genesis شدم. هیچگاه فکر نمیکردم چنین نسخهای معرفی شود، هیچ گاه فکر نمیکردم اسپین آفی با این سبک و سیاق روانهی بازار شود، هیچ گاه فکر نمیکردم که جنسیس انقد خوب باشد. تمام مواردی که احتمالشان را کم میدانستم، عملی شد. دنیای عجیبی است. برخی از مخاطبان به اسپین آفها دیدگاه جدایی دارند. یعنی این حق را به اسپین آف میدهند که جاه طلبانه نباشد و یا ایدهی جدیدی را پیاده سازی نکند. در حقیقت دست سازنده را برای گند زدن به بازی، باز نگاه میدارند. این دیدگاه اشتباه تلقی میشود. هیچ لزومی ندارد که نسخهی فرعی از نسخههای اصلی ضعیفتر طراحی شود. چه بسا اسپین آفهایی که توانستند از قسمتهای اصلی بهتر عمل کنند!! Darksiders Genesis در فاصلهی زمانی کمی نسبت به نسخهی سوم عرضه شد و همین موضوع سبب به وجود آمدن شک و شبهههایی مبتنی بر عدم کیفیت لازم برای بنده شد. همواره معتقدم که برای ساخت بازی باکیفیت به دو مورد اصلی نیاز است:
- توسعه دهنده و کارگردانی با استعداد و خلاق و ایده پرداز
- مدت زمان کافی برای ساخت پروژه
البته بودجه نیز از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است ولی ترجیح دادم آن را در لیست مختصر فوق یاد نکنم تا ارزش بقیهی موارد زیر سوال نرود. خب جنسیس عرضه شد. همیشه فرنچایز دارک سایدرز را به دلایل متفاوتی دوست داشتم. همیشه پیگیر اخبار مربوط به آن بودم و خواهم بود ولی در این نقد تمام علاقهی خود را کنار گذاشتم تا به صورت عادلانه در خصوص معضلات بازی و نقاط قوت آن گفت و گو کنیم. بازاریابی جنسیس به دلیل بودجهی محدود، بسیار کم رنگ بود. از طرفی خود سازندگان نیز اطلاعات خاصی در خصوص بازی منتشر نکردند تا مخاطب به هنگام تجربه از موارد جدید آگاه گردد. Darksiders Genesis روایت اتفاقات پیش از آخرالزمان است. آخرالزمانی که با یک توطئه راه افتاد. در این قسمت اعضای کانسیل بسیار بی گناه و معصوم به نظر میرسند. شاید مهمترین نکته در خصوص دارک سایدرز جنسیس، حضور استرایف در آن باشد. نهایتا توانستیم کنترل چهارمین سوارکار را بدست بگیریم. مقدمه طولانی شد. آن را کوتاه میکنم. بهتر است به سراغ جدیدترین ساختهی Airship Syndicate برویم و قسمتهای مختلف آن را زیر ذره بین قرار دهیم. در ادامه برای نقد و بررسی دارک سایدرز جنسیس همراه بنده و وب سایت نوین اسپات باشید.
داستان و روایت، همواره در مجموعهی دارک سایدرز اهمیت داشتند و یکی از نقاط قوت آن به شمار میرفتند. با وجود این که سالهاست منتظر پایان داستان هستیم و عناوین منتشر شده پس از قسمت اول، روایت را به صورت موازی و یا پیش درآمد تعریف میکردند، هنوز هم شنیدن توطئههای مختلف و مشاهدهی شاخ و برگ گرفتن روایت، لذت بخش است. اتفاقات Darksiders Genesis پیش از آخرالزمان رخ میدهد. هنوز وار به زمین حمله نکرده. کانسیل، وار و استرایف را موظف به متوقف کردن اتفاقات ناخوشایندی که در جهنم رخ داده، میکند. به جای توضیح دادن داستان، به سراغ بررسی روند آن میروم.

ترکیب این دو سوارکار بسیار مرگبارتر از آنچه تصور میکنید، خواهد بود.
[typo1]در اوایل داستان حس میکنید که سر طنابی را گرفته اید و به صورت بی هدفی به سمت جلو پیشروی میکنید. اما خوشبختانه این روند پس از گذشت ساعاتی تغییر میکند. کم کم با شخصیتها آشنا میشویم و داستان، پیچشهای مختلفی را به خود میبیند. آن زمان است که کنترلر را با اشتیاق بیشتری در دستان خود میگیرید و برای مشاهدهی یک دیالوگ جدید و یا اتفاقی تازه، لحظه شماری میکنید. این دقیقا نقطه قوت روایت دارک سایدرز جنسیس تلقی میشود.[/typo1] اولین مشکلی که در روایت این قصه وجود دارد، بی ارزش بودن آن در ابتدای بازیست. به عبارتی دیگر، داستان در ۳۰ درصد اولیه، انگیزهی خاصی به شما نمیدهد و این موضوع زیبا جلوه نمیدهد. در اوایل داستان حس میکنید که سر طنابی را گرفته اید و به صورت بی هدفی به سمت جلو پیشروی میکنید. اما خوشبختانه این روند پس از گذشت ساعاتی تغییر میکند. کم کم با شخصیتها آشنا میشویم و داستان، پیچشهای مختلفی را به خود میبیند. آن زمان است که کنترلر را با اشتیاق بیشتری در دستان خود میگیرید و برای مشاهدهی یک دیالوگ جدید و یا اتفاقی تازه، لحظه شماری میکنید. این دقیقا نقطه قوت روایت دارک سایدرز جنسیس تلقی میشود. پس از ارائهی اطلاعاتی در خصوص موارد مختلف، عطشتان برای فهمیدن همه چیز افزوده میشود. تمام دیالوگها را به دقت گوش میدهید. به شخصیت پردازیها دقت میکنید، در محیط به اکتشاف میپردازید و موارد بسیار دیگر.

بودجهی ساخت بازی کم بوده و شاهد کات سینهای اکشن و نفس گیر خاصی نیستیم. اما خب اهمیتی ندارد. دارک سایدرز هیچ گاه به خاطر چنین مواردی مورد تحسین واقع نشده
[typo1]روایت از مقطعی به بعد، فقط و فقط اوج میگیرد و هیچ افتی ندارد. Darksiders Genesis به سوالات بسیار مهمی پاسخ خواهد داد. ریشهی سوارههای آخرالزمان را برای مخاطب روشن میکند، با پیشینهی استرایف کمی آشنا میشویم، عکس العملهای وار و تغییراتی که پس از آخرالزمان در شخصیتش به وجود آمد را در مییابیم، اما سوالهایی بی پاسخ برایمان باقی خواهد ماند. شاید قصد نویسندگان گسترش داستان در قسمتهای آتی است. من تنها به دنبال جواب هستم. [/typo1]به اندازهی کافی معمای حل نشده برایمان (در دارک سایدرز) وجود داشت. Darksiders Genesis به زیبایی برخی از آنها را جواب داده و در عوض سوالات بسیار مهمتر دیگری را برای مخاطب به وجود آورده است. لوسیفر کیست؟ چگونه اینقدر قدرتمند شده؟ قصد انجام چه کاری را دارد؟ اگر نسخههای پیشین را تجربه کرده باشید، به صورت کم و بیش با لوسیفر آشنا شده اید. روایت جنسیس شما را با او و قدرتهایش و تا حدی، با اهدافش آشنا میکند. همه چیز به صورت بسیار زیبایی در حال اوج گرفتن است. توسعه دهندگان در نسخهی اول آتشی را روشن و در نسخههای بعدی، شروع به ریختن هیزم در آن آتش کردند. داستان به صورت تمام و کمال توسط دیالوگها روایت میشود. باید اعتراف کرد که نویسندگان بازی تمام تلاششان را کرده اند تا دیالوگها بسیار پخته از آب درآیند. گفت و گوهایی که بار شخصیت پردازی و روایت قصه و تکامل آن را بر دوش میکشند. روایت از مقطعی به بعد، فقط و فقط اوج میگیرد و هیچ افتی ندارد. Darksiders Genesis به سوالات بسیار مهمی پاسخ خواهد داد. ریشهی سوارههای آخرالزمان را برای مخاطب روشن میکند، با پیشینهی استرایف کمی آشنا میشویم، عکس العملهای وار و تغییراتی که پس از آخرالزمان در شخصیتش به وجود آمد را در مییابیم، اما سوالهایی بی پاسخ برایمان باقی خواهد ماند. شاید قصد نویسندگان گسترش داستان در قسمتهای آتی است. من تنها به دنبال جواب هستم.
استرایف فوق العاده است
همانطور که اشاره کردم، خاصترین موضوع دربارهی Darksiders Genesis ، حضور استرایف در آن است. هیجان انگیز بود. کنترل کردن این سوارکار واقعاً هیجان انگیز بود. از لحظه لحظهی آن لذت میبردم و با تمام دقت به گفتههایش گوش میدادم. استرایف گذشتهی جالبی دارد. نکتهی قابل توجه اینجاست که بسیاری از سوالاتی که در خصوص استرایف به وجود میآید، پاسخ داده نمیشود. شاید توسعه دهندگان قصد دارند که راز و رموزی را برای نسخهی چهارم نگاه دارند که به احتمال زیاد با محوریت این تفنگ دار پر ابهت ولی شوخ طبع ساخته خواهد شد. در بسیاری از مواقع شوخیهای استرایف سبب میشود که لبخند کجی بر روی صورتتان پدیدار گردد. اما استرایف از آن دسته کرکترهای فکاهی نیست. سه عامل سبب میشوند که این شخصیت، درخشان به چشم آید:
- طنز متناسب: هیچ گاه شاهد زیاده روی در شوخ طبعیهای او نیستیم. هیچ وقت دیالوگهای استرایف لوس و لوده نمیشوند. سنگینی شخصیت همواره در وهلهی اول قرار دارد. تکه کلام طنز باید در راستای هدفی بیان شود. خوشبختانه در اکثر مواقع شاهد رعایت شدن چنین موضوعی برای استرایف هستیم.
- پرداخت به دیگر وجهههای کرکتر: استرایف در عین خوش اخلاق بودن، بسیار خشن عمل میکند و میتوان عشق و علاقهی او را به کشت و کشتار حس کرد. اگر بیشتر از این پیش بروم، مجبور به اسپویل داستانی میشوم. از همین رو ادامهی درک مطلب را به شما واگذار خواهم کرد.
- صداگذاری دقیق و بی نقص: صداگذاری، نحوهی بیان کلمات، کشیده شدن واجهای مختلف توسط گوینده و .. تاثیرات به سزایی در پرداخت کرکتر دارند. صداگذاری استرایف بر عهدهی Chris Jai Alex بوده و وی به بهترین شکل ممکن وظیفهی خود را به سرانجام رسانده.
[typo1]به نظرم دارک سایدرز روش بسیار خوبی را برای پرداخت شخصیتهای خود در نظر گرفته و با انتشار هر نسخه، بیشتر بر روی آنها کار میکند. اما انتظار دارم که توسعه دهندگان در نسخههای آینده کمی مخاطب را به خط پایان نزدیک کنند.[/typo1] اعمال پروتاگونیست در یک بازی تاثیر فراوانی بر روی شخصیتهای دیگر دارند. در برخی موارد پروتاگونیست شیرهی کرکترهای فرعی را بیرون میکشد و در رگهای داستان تزریق میکند. میتوان گفت که چنین وضعیتی در Darksiders Genesis حاکم است. سامائل هم برای باری دیگر در نقش یک شیطان پلید اما مفید در روایت جای گرفته. به نظرم دارک سایدرز روش بسیار خوبی را برای پرداخت شخصیتهای خود در نظر گرفته و با انتشار هر نسخه، بیشتر بر روی آنها کار میکند. اما انتظار دارم که توسعه دهندگان در نسخههای آینده کمی مخاطب را به خط پایان نزدیک کنند. جزء به جزء شدن شخصیتها و روایت، خوب است اما حد و حدود دارد. نگرانی من از حرص و طمع THQ Nordic میباشد. مطمئن نیستم که این ناشر ذرهای به جایگاه فرنچایز اهمیت دهد و از کشیدن شیرهی آن خود داری نماید. اصلا دوست ندارم که داستان دارک سایدرز بیخودی کش داده و با هجویات پر شود. امید است که این اتفاق رخ ندهد.

همانطور که میدانید، این لوکیشن Void نام دارد. ارتباط شما با اندک NPCهای بازی در این محیط رخ میدهد و به نوعی پایگاهتان محسوب میشود.
در این قسمت قصد ندارم که پایان بازی را برای شما اسپویل کنم اما میخواهم کمی در خصوص حال و هوای آن صحبت کنم. پس اگر احساس میکنید که بر روی این مقوله بیش از حد حساس هستید، از خواندن این پاراگراف خود داری نمایید. پایان Darksiders Genesis کمی سنگین و ناراحت کننده بود. به نوعی حس بدی را به شما انتقال میداد. از آن پایانها که پس از سیاه شدن صفحهی نمایشگ،ر برای مدتی به آن خیره میشوید و به فکر فرو میروید. عجیب بود. بوی یک جنگ میآید. یک جنگ عظیم. درگیری چهار سوار آخرالزمان با تمام قدرتها. این دقیقا همان وعدهای بود که یورییِل در پایان دارک سایدرز ۱ به وار داد.
Darksiders Genesis به عنوان یک پیش درآمد، بسیار خوب عمل کرده و مشخصات بسیار زیادی از داستان و جزئیات را در اختیار مخاطب قرار داده. پاسخ برخی از سوالاتمان را گرفتیم. از طرفی هم سوالاتی برایمان به وجود آمد که انتظار داریم در نسخهی بعدی پاسخش را دریافت کنیم. حال میتوان نفس راحتی کشید. تبریک میگویم. هر چهار سوارکار آخرالزمان فوق العاده هستند.

بازی مملو از موارد مخفی و ماموریتهای فرعی و جوایز گران بهاست.
بررسی گیم پلی Darksiders Genesis بسیار پیچیده است. عناصر بسیار متفاوتی دست به دست هم دادند تا پیکرهی گیم پلی این عنوان تشکیل شود. جدا سازی این عناصر، نگاهی بر نحوهی پیاده سازی آنها و کیفیت نهایی مربوطه، کاریست که در ادامهی مطلب انجام خواهیم داد. شاید مهمترین موضوع در خصوص گیم پلی دارک سایدرز جنسیس، بخش مبارزات آن باشد. به راحتی میتوان سیستم مبارزات را ستون جنسیس به شمار آورد. آیا یک سقف می تواند بدون ستون دوام بیاورد؟ مسلما پاسخ منفیست. این ستون از جنس بتن است. اما چرا؟ خب طبیعتا من باید برای دفاع از چنین ادعایی دلیل بیاورم وگرنه مخاطب نمیپذیرد. از همین رو بازهم سراغ طبقه بندی گزینهها و نگاه جزئیتر رفتم:
- کنترل روان: کنترل روان شخصیت و مکانیکهای استاندارد، نقش به سزایی در لذتی که از اکشن نصیب مخاطب میشود، ایفا میکند. به راحتی میتوانید استرایف و وار را کنترل کنید. نکتهی دیگر، اهمیت انتخاب شما بین استرایف و وار است. در هر سکانس مبارزه، میتوانید به صورت نامحدودی بین این دو، سوییچ کنید. این موضوع میتواند امتیازات بسیار زیادی را برای مخاطب به وجود آورد.
- قابلیتهای فراوان برای هر شخصیت: آنقدر قابلیتهای متفاوت برای وار و استرایف تدارک دیده شده که تجربهی این عنوان با هرکدام از آنها رنگ و بوی خاصی دارد. این که بازی کننده با استفاده از چنین موضوعی میتواند استراتژیهای مختلف به وجود آورد و یا با انجام حرکات خلاقانه، میدان نبرد را مملو از اجساد شیاطین نماید، بسیار قابل قبول به شمار میرود. استرایف از فاصله دور به دشمن آسیب میزند اما از خط سلامتی کمتری نسبت به وار برخوردار است. چابکی مثال زدنی استرایف در مبارزات، میتواند وی را تبدیل به یک اسلحهی سریع و خطرناک کند. در حالی که وار از سرعت کمتری بهره میبرد و قابلیت دفاع از خود را دارد. شاید بتوان او را (تا حدی) شبیه به کلاس تانک در بازیهای نقش آفرینی دانست. زیباتر کردن سکانسهای مبارزه فقط و فقط به خلاقیت و مهارت شما بستگی دارد.
- قرار گیری مناسب دشمنان در محیط: این موضوع از اهمیت بسیار بالایی در سکانسهای مبارزه برخوردار است و تقریبا هیچ کس به آن اشاره نمیکند. سازنده باید از نحوهی قرار دادن دشمنان در یک محیط (به همراه موانع و .. موارد دیگر) آگاه باشد. این که در یک لوکیشن وسیع، چه تعداد و چه نوع دشمن قرار داده شوند، به صورت مستقیم با بالانس بازی (بدون در نظر گرفتن درجهی سختی) در ارتباط است.
محیط بازی مملو از موارد مخفی و اختیاری است. Darksiders Genesis در ازای پاداش خوب (قابلیتهای مختلف برای شخصیتها و … ) شما را مجبور میکند که گوشه گوشهی نقشه را بگردید مراحل را تکرار کنید تا تمام تجهیزات مربوط به شخصیتها را آزاد نمایید و از استفادهی آنها لذت ببرید. وسوسهی مخاطب با پاداش، بهترین روش برای ارائهی محتوای جانبیست. در حقیقت سازنده با این کار از حس کنجکاوی و طمع مخاطب نهایت استفاده را میبرد! این که شخصیتها را به چه سمتی حرکت دهید نیز به انتخاب شما بستگی خواهد داشت. Darksiders Genesis با ارائهی سیستم Core میزان اهمیت انتخاب را بالا میبرد. همچنین ارزش تکرار بازی نیز به مقداری کمی افزایش پیدا میکند.

سیستم Core طراحی پیچیدهای ندارد اما باید با دقت موارد آرتیفکتهایتان را بچینید.
[typo1]بازی با قیمت 3۰ دلار فروخته میشود اما محتوای بیشتر نسبت به برخی از عناوین ۶۰ دلاری دارد. به شخصه همواره اعتقاد داشتم که کیفیت محتواست که اهمیت دارد نه کمیت آن. ناشران بسیاری را دیدم که به کمیت بازیهای دویست ساعتی خود مینازند اما زمانی که نگاهی به کیفیت مراحل عناوین مربوطه اندازیم، یک فرمول ثابت و خشک و بدون تنوع و تکراری را مشاهده میکنیم. [/typo1]بازی با قیمت 3۰ دلار فروخته میشود اما محتوای بیشتر نسبت به برخی از عناوین ۶۰ دلاری دارد. به شخصه همواره اعتقاد داشتم که کیفیت محتواست که اهمیت دارد نه کمیت آن. ناشران بسیاری را دیدم که به کمیت بازیهای دویست ساعتی خود مینازند اما زمانی که نگاهی به کیفیت مراحل عناوین مربوطه اندازیم، یک فرمول ثابت و خشک و بدون تنوع و تکراری را مشاهده میکنیم. Darksiders Genesis نسبت به بودجهی ساخت، محتوای متنوع و نسبتا طولانیای را تحویل مخاطبش میدهد. طراحی مراحل واقعاً خوب هستند و میتواند تمام طرفداران را راضی نماید. سناریوها تکراری نمیشوند و به صورت مداوم تغییر میکنند. دارک سایدرز همواره فرمولهای چند ژانر مختلف را ترکیب کرده و با نوآوریهای خود، عنوانی جدید را تحویل مخاطبان و طرفداران داده. جنسیس هم دقیقاً بدین شکل عمل کرده.

معماهای تکراری!
[typo1]باور کنید تمام طرفداران دارک سایدرز نسبت به استفاده از تیغ چرخنده برای نشانه گیری چند هدف و باز کردن دربهای مختلف خسته شده اند. هرچند که جنسیس اسپین آف به حساب میآید اما این موضوع دست سازنده را برای عدم استفاده از ایدههای جدید باز نمیگذارد.[/typo1] موضوعی که همواره من را در طول گیم پلی آزار میداد، تکراری شدن برخی از مسائل بود. باور کنید تمام طرفداران دارک سایدرز نسبت به استفاده از تیغ چرخنده برای نشانه گیری چند هدف و باز کردن دربهای مختلف خسته شده اند. هرچند که جنسیس اسپین آف به حساب میآید اما این موضوع دست سازنده را برای عدم استفاده از ایدههای جدید باز نمیگذارد. به هر حال در انتهای بازی شاهد نوآوریهای جالبی در طراحیهای مربوط به معماها و یا قابلیتهای استرایف هستیم. دارک سایدرز همواره تلفیقی بسیار زیبا از پلتفرمینگ و اکشن و معما بوده است. Darksiders Genesis هم بدین صورت توسعه یافته و چنین موضوعی واقعاً جای تحسین دارد. اول از هرچیزی به پلتفرمینگ بازی اشاره داشته باشیم که خالی از نکتهی جدید و خاصی میباشد و همان رویهی سابق را در پیش گرفته و نقش بسیار پر رنگی را در پیکرهی گیم پلی ایفا نخواهد کرد. به هر حال مکانیکهای مربوط به این بخش کاملا استاندارد طراحی شده اند و احتمال کمی وجود دارد که مخاطب را اذیت کنند. اکثر معماهای Darksiders Genesis محیطی هستند. اکثر آنها نیز طراحی خوبی دارند و روند را تحت تاثیر قرار خواهند داد. از یک اکشن ماجراجویی دقیقا چه چیزی میخواهید؟ همه چیز اینجاست!

یکی از جالبترین قابلیتهای جدید استرایف. انتظار داشتم از اینگونه موارد بیشتر مشاهده شود…
جا دارد تا به یکی از بزرگترین نقاط ضعف Darksiders Genesis اشاره کنم. و آن چیزی نیست جز وجود باگ در هوش مصنوعی دشمنان. در بسیاری مواقع با رعایت حفظ فاصله از دشمن و یا لود کردن بازی از یک جای مخصوص، شاهد فریز شدن دشمنان هستیم (در حقیقت دشمن مذکور حضور شما در اطراف خود را تشخیص نمیدهد). به هر حال با نزدیک شدن به دشمن و تغییر لوکیشن خود این مشکل برطرف میشود. البته میتوانید از این موضوع نهایت استفاده را ببرید و از فاصلهی دور نهایت آسیب را برسانید. خوشبختانه این باگ مشکلی جدی در روند ایجاد نمیکند. به عبارتی دیگر امکان ندارد که تمام دشمنان در یک لحظه فریز شوند. به جز این مورد، باگ خاصی در در بازی مشاهده نکردم. از لحاظ فنی، Darksiders Genesis در جایگاه قابل قبولی قرار دارد. بهینه سازی به صورت کاملاً راضی کننده صورت گرفته و در موارد بسیار کمی شاهد افت میزان فریم هستیم.
[typo1]واقعا نمیدانم که در خصوص موسیقی متن بازی چه بگویم. موسیقی متنهای Darksiders Genesis به شدت فوق العاده هستند. تعدادشان زیاد نیست اما کاملا مخاطب را در دل اتمسفر غرق میکنند. هنگامی که وارد بهشت مخروبه میشوید، نوایی به گوش میرسد که خبر از اتفاقات پیشین محیط میدهد. سکانسهای باس فایت را هیجان انگیزتر و حماسیتر میکند و به آن رنگ و لعابی تازه اعطا مینماید. به صورت خلاصه بگویم: جادویتان میکند.[/typo1] واقعا نمیدانم که در خصوص موسیقی متن بازی چه بگویم. موسیقی متنهای Darksiders Genesis به شدت فوق العاده هستند. تعدادشان زیاد نیست اما کاملا مخاطب را در دل اتمسفر غرق میکنند. هنگامی که وارد بهشت مخروبه میشوید، نوایی به گوش میرسد که خبر از اتفاقات پیشین محیط میدهد. سکانسهای باس فایت را هیجان انگیزتر و حماسیتر میکند و به آن رنگ و لعابی تازه اعطا مینماید. به صورت خلاصه بگویم: جادویتان میکند. صحبت از باس فایت و سکانسهای مربوط به آن شد، این بخش هم از طراحی واقعاً رضایت بخشی برخوردار است. اول از همه، هیجان نسبتاً خوبی را به مخاطب القا میکنند که ناشی از چالش آنهاست. در وهلهی دوم، تغییر فاز آنها و اضافه شدن فنون باس فایت است که این سکانسها را از حالت عادی خارج میکنند و جلوهی بهتری به آنها میدهند. البته این صحبت برای مینی باسها صادق نیست. شاید حدود ۵ و یا شش مدل مینی باس برای بازی طراحی شده باشد که در فصول متعدد ظاهر میشوند.

سکانسهای مبارزه با باس فایتهای اصلی واقعا هیجان انگیز و خوب طراحی شده اند.
بسیاری از مدل دشمنان را در نسخههای پیشین مشاهده کرده بودیم. به هر حال این موارد ایرادهای بسیار ریزی به شمار میآیند که آنچنان تاثیر منفی بر بازی ندارند و به راحتی قابل چشم پوشی هستند. قسمت Arena در این نسخه نیز وجود دارد و به شدت اعتیاد آور است. حدود ۶ تا ۷ ساعت از زمان خود را برای پیشروی در آن صرف کردم و برای کسب امتیاز بالاتر و آزاد کردن مراحل جدید، تلاش میکردم. به صورت کلی گیم پلی جنسیس بسیار اعتیاد آور است و این موضوع را مدیون طراحی مرحله و مکانیکهای بسیار نرمش میباشد. کم پیش آمد که از آن خسته شوم و برای قویتر شدن شخصیتها و باز کردن قابلیتهای مختلف و جستجوی محیط عطش نداشته باشم. جلوههای بصری بازی به شدت زیبا ولی کاملاً ساده و سبک هستند. وقتی joe madureira کارگردان هنری یک بازی باشد، اصلا جای نگرانی برای عدم زیبایی باقی نمیماند.

منتظر نبرد نهایی خواهیم ماند…..
خوشحالم که Darksiders Genesis عرضه شد و به خوبی عمل کرد. بی صبرانه منتظر تجربهی نسخههای بعدی و دریافت پاسخ برای سوالات به وجود آمده هستم. جنسیس میتواند طرفداران دو آتشهی دارک سایدرز و همچنین بازیهای اکشن ماجراجویی را راضی نماید و اوقات خوشی را برایشان رقم بزند.
جمع بندی
میانگین امتیاز کاربران
نقاط قوت
- استرایف فوق العاده است
- برخی از معماهای محیطی طراحی خوبی دارند
- طراحی سیستم مبارزات جذاب
- گیم پلی اعتیاد آور و خوش ساخت
- محیطهای گسترده و قابل جست و جو
- سکانسهای مبارزه با باس فایتها طراحی جالبی دارند
- موسیقی متن فوق العاده
- روایت بازی بسیاری از نکات را روشن میکند و مخاطب را با موارد جدیدی آشنا میسازد
نقاط ضعف
- استفاده از المانهای قدیمی
- باگهای مربوط به هوش مصنوعی دشمنان
- مشکلات جزئی دوربین
دیدگاه کاربران
0 دیدگاهاولین نفری باشید که نظر میدهد...
پاسخی بگذارید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *